شهید «حسین اسدی نصیرآبادی»:
يکشنبه, ۰۵ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۶
شهیدحسین اسدی نصیرآبادی در وصیتنامه اش نوشته است: ای دوستان هم سنگرم، سفارش می‌کنم که با ترک لذت دنیوی، لذت معنوی ببرید.

با ترک لذت دنیوی، لذت معنوی ببرید

به گزارش نوید شاهد اردبیل، دانشجوی شهید «حسین اسدی نصیرآبادی» فرزند اسکندر در پنجم آذرماه 1337 در روستای نصیرآباد از توابع شهرستان مشکین شهر به دنیا آمد. بعد از شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام و در بیستم دی ماه 1365 در شلمچه و با اصابت ترکش، به فیض شهادت نایل گشت. پیکر پاک وی در گلزار شهدای عاشورای مشکین شهر آرام گرفت.

وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود و سلام به صاحب عصر امام زمان (عج) تعالی فرجه و با عرض سلام به امت و خانواده مقدس شهدا و مفقودین و اسرا.

 متن وصیت نامه این بنده گنهکار بدین مضمون آغاز می گردد.

معبودا، خجالت می‌کشم از اینکه قلم به دست گرفته و با قلبی آکنده از خطاها و گناهان مطالبی در این مجموعه بگنجانم. خدایا، تقصیر کردم، اشتباه کردم، الهی گناه کردم درحالی که نظاره می کردی، خطا کردم که ماموران تو ضبط می‌کردند. الهی، هر چه فکر می‌کنم غرق در گناهم از کدامین توبه کنم، ولی می‌دانستم که تو توبه پذیری، تو مهربانترین مهربانانی.

  فکر کردم که چرا شهادت نصیبم نمی‌گردد. دریافتم که باید نیت خروج از دنیا داشته باشم، از دنیا بریدم تا به معبود بپیوندم.

 باید از دنیا برید، به معبود پیوست و بنا به فرمایش پیامبر اسلام: «الدنیا ساعه فاجعلها طاعه» « دنیا یک لحظه است و باید در این لحظه مطیع و عبد و بنده خدا بود» و این با رفاه و رفاه طلبی سازگار نیست.

  برادران فرهنگی کارتان برای خدا باشد تا عبد خدا باشید. بت‌ها را بشکنید تا مطیع خدا باشید و حصارها را بشکنید تا حصارهای معنوی به رویتان باز شود.

سخنی چند با مادرم. مادرجان نمی گویم، بر مرگ من گریه نکنید. گریه بر شهید ثواب دارد. صبر کنید که خدا صابران را دوست دارد، از بچه ها مواظبت کنید.

  به دخترم بگویید که پدرت در عملیات اسلام علیه کفر تمام وجودش را داد و برای شما افتخار آفرید. بلی برادر و خواهرانم، برادرتان حسین خودش را فدای اسلام و انقلاب کرد.

  ای خواهران عزیز اگر چه من نتوانستم برای شما برادر خوبی باشم، اما این افتخار برای شما بس است که توانستم سرباز لایقی برای امام زمان و نایبش امام امت باشم.

 به برادران امور تربیتی و به شاگردان عزیز بگویید: اگر من مربی و معلم خوبی نبودم ولی خدا را شکر می گویم که توانستم در تمام جریانات پیشرو و جلودار باشم. به برادران و خواهران نهضت سوادآموزی بگویید اگر چه در مدت اندک خدمتم در نهضت سواداموزی نتوانستم خدمت قابل توجهی نسبت به انقلاب و اسلام انجام بدهم ولی با نهایت شرمندگی از خدا توفیق خدمت می خواستم.

 ای دوستان هم سنگرم، سفارش می‌کنم که با ترک لذت دنیوی، لذت معنوی ببرید. در پایان باز هم از مادر و همسر و خواهران و برادرانم می خواهم که مرا حلال کنند.

از کلیه فرهنگیان و مربیان و دانش آموزان و همه امت می‌خواهم که بنده را حلال کنند. کتابخانه‌ام را به پسرم روح الله هدیه می‌کنم، امیدوارم که سرمایه خوبی باشد.

 

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده