معلم اخلاق و مهذب نفوس، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب بیش از هر چیز در جامعه دینی ما جایگاهی عرفانی دارتد. ایشان را به تقربجوی درگاه خدا و دستگیری از بندگان او میشناسند و آثار ماندگارش که پس از سالها هنوز مورد مراجعه مشتاقان عرفان اسلامی است، شاهدی بر این مدعاست.
کتاب «شکوفههای زیتون» در قالب چهار مجلد به شهدای فلسطین پرداخته است. این کتاب از سوی نشر شاهد منتشر و روانه بازار نشر شده است.
کتاب «روایت رهبری» نوشته سید یاسر جبرائیلی توسط انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ ششم رسید.
«لبخند زیبایت چگونه فسرد، ای عقیق سرخ یمنی، پرواز پالوده نگاهت، را، کدام اهریمن، به یغما برد؟!» شعر «برای دختر بچه شهید یمنی» از کتاب «این همه خونین کفنان» را خواندید.
«استاد مطهری در تمام مدتی که امام خمینی در تبعید خارج از کشور به سر میبردند، ارتباط خود را با ایشان حفظ کرده بود و بارزترین نماینده طرز فکر امام در ایران به شمار میرفت. شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی اوج این ارادت بود که زمینهساز دوره جدید نهضت اسلامی گردید.» بخشی از فصل «امام به او اعتماد داشت» از نخستین دفتر مجموعه کتابهای «افلاکیان زمین» را خواندید.
«جیغ بلند بچه، مامان شاهی را از پای حوض پراند. مامانشاهی نفهمید پلههای بلند و باریک را چهطور دویده و به اتاق رسیده است. احمدِ یکسال و نیمه روی زمین افتاده و جیغ میکشید. مامانشاهی بچه را از زمین بلند کرد. احمد جیغ میکشید و نفس نفس میزد. مامانشاهی بچه را برگرداند و محکم به پشتش کوبید. زنهای همسایه به اتاق ریختند. مامانشاهی رو به صدیقه فریاد زد: حواست به بچه نبود.» کتاب «من زندهام» اینگونه آغاز میشود.