نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره از شهید
یادها و خاطره ها
می گفت باید رو در روی هم حرف هایتان را بزنید، معتقد بود پشت سر هم بدگویی کردن و حرف زدن دل را تاریک می کند و فاصله ها را بیشتر می کند...
کد خبر: ۴۳۹۳۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸

یادها و خاطره ها
شرارتها و تحرک گروهک ها و منافقین در گوشه و کنار عرصه را بر انسانهایی مومن چون عزیز نیازیان تنگ می کرد چرا که ایشان نسبت به این مسائل بسیار احساس مسئولیت می کردند...
کد خبر: ۴۳۹۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸

روایتی از مادر طلبه شهید «طهماسب اسدی»؛
از همانجا به منزل بازگشتم و به خاطر قولی که به طهماسب داده بودم، به تشییع پیکر مطهرش نیز نرفتم و آرام و در خفا گریستم.
کد خبر: ۴۳۹۳۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸

از همانجا به منزل بازگشتم و به خاطر قولی که به طهماسب داده بودم، به تشییع پیکر مطهرش نیز نرفتم و آرام و در خفا گریستم.
کد خبر: ۴۳۹۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸

یادها و خاطره ها
از یک ماه که در پشت جبهه به سر می برد، دوباره در حالی که داروهایش را به همراه خود آورده بود، در همان سنگر بر اثر ترکش خمپاره ی دشمن به شهادت رسید...
کد خبر: ۴۳۹۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۴

شهید فرید ناصری 15 فروردین 1343 در زنجان متولد و 18 اسفند 1362 در جزیرۀ مجنون به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۹۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۴

خاطره اى از شهيد جعفر سوهانيان به نقل از خانم درخشنده شريعتى (مادر شهيد) كه برگرفته شده از كتاب به مساحت آسمان مى باشد و براى نخستين بار توسط نويد شاهد منتشر می شود.
کد خبر: ۴۳۸۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۳

در هنگام ادای بعضی از حروف، زبانش می گرفت و بیشتر دوستانش او را از حرف زدنش می شناختند. وقتی تیری توی شکمش خورد، دویدم و او را در بغل گرفتم. نفس های آخر را می کشید. دستش را روی سینه گذاشت. خیلی واضح و بدون لکنت، سه مرتبه گفت: «السلام علیک یا ابا عبدالله».
کد خبر: ۴۳۸۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۲

شهید محمدعلی در زمان آموزشی آزوی به پایان رسیدن دوره آموزشی را می کرد که هر چه زودتر به خط مقدم جبهه اعزام شود و مرتب به هم قطاران خود می گفت ما باید با هم در یگانهای پیاده و در خط مقدم جبهه خدمت نماییم...
کد خبر: ۴۳۸۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۳۱

خاطره ی از شهید شهرام صیدی + زندگینامه شهیدان بهرام و شهرام صیدی
شهيد شهرام در بين خانواده پسري شاد وشيرين بود با لطيفه هاي شيرين وخنده دارش خانواده را غرق در شادي مي نمود . شهيد در فرايض ديني نيز فردي بود با ايمان قوي و در ايام مبارك رمضان و ايام محرم در مساجد وتكايا حضور فعال داشت...
کد خبر: ۴۳۸۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۴

شهید علیرضا مولایی 24 شهریور 1344 در مراغه متولد و 4 آذر 1365 در دزفول به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۶۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵

خاطره شهید به نقل از خانم معصومه جباري (همسر شهيد)
هميشه به من و فرزندانش يادآور مي شد كه هرگز خدا را از ياد نبريم و در هر لحظه و در هر شرايطي به ياد او باشيم و نماز را با یاد خدا بخوانیم.
کد خبر: ۴۳۶۰۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹

شب اول جنگ بود . بعد از شام به ما گفتند بايد تکبير بگوييد ما گفتيم خيلي خوب . با تني چند نفر از برادران رفتيم روي خاکريز تکبير مي گفتيم و تير اندازيي مي کرديم.
کد خبر: ۴۳۵۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۷

خاطرات شهید
در عمليات حاج عمران به سوي دشمن حركت نموده و بعد از چندين ساعت ديده شده بود كه بر يكي از تانك هاي عراقي سوار گشته و تانک را مي آورد.
کد خبر: ۴۳۵۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۷

خاطرات شهدا؛
خاطره اى از موفقيت شهيد مسعود ربانى به نقل از محمد ربانى(پدر شهيد) كه برگرفته شده از كتاب به مساحت آسمان مى باشد كه براى نخستين بار نويد شاهد مازندران آن را منتشر كرد.
کد خبر: ۴۳۵۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۴

شهید مرداد ماه;
شهید مهدی رزمجو در سال ۱۳۴۳ در شهرستان گناوه در خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود.شهید در جبهه های نبرد نیز حضور فعالانه داشت سرانجام در 1365/5/1به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۴۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۸

خاطره ی از زبان یکی از دوستان شهید سید حمید پورمند
دو روز قبل از شهادت به من گفت غلامحسین بیا باهات چند کلمه صحبت کنم . گفت مرا حلال کن همانطور که من تو را حلال کردم . من می دانم که در راه مولایم امام حسین (ع) شهید می شوم و مطمئن باش چون سید هستم اهل بیت و جدم کمکم می کنند و دستم را می گیرند تو باید قبول کنی که جای من در این دنیای خاکی نیست...
کد خبر: ۴۳۳۱۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۶

خاطره ی از زبان مادر شهید ناصر پنجستونی
خدا را شاكرم كه فرزندي به من عطا كرده كه حاضر است به خاطر رهبر وكشورش جانش را فدا كند...
کد خبر: ۴۳۱۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳

خاطره ی از شهید مراد زمکی از شهدای نوجوان استان ایلام
هميشه بنده و دوستان را به نماز اول وقت و درس خواندن تشوبق مي نمود و غيبت را دوست نداشت و اگر از كسي در میان جمع نامي برده مي شد رنگ او عوض و گاهي جمع را ترك مي نمود...
کد خبر: ۴۳۱۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳

آن شب، نیروهای دشمن با فریاد هلهله به سوی ما هجوم می آوردند و ما با صدای الله اکبر به روی آن ها آتش می گشودیم. وقتی صبح شد و ما بیرون سنگرمان را بررسی کردیم، با انبوهی از جنازه های دشمن روبه رو شدیم...
کد خبر: ۴۳۰۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹