برادر شهید - صفحه 4

آخرین اخبار:
برادر شهید

قرآن کلام خداست

برادر شهید «میرزاخان زائری» می‌گوید: فردی بسیار مذهبی و مقید بود. برای اعتقادات خود ارزش قائل می‌شد به طوری که بعضی‌ها به ناحق با قرآن سوگند می‌خوردند. او با آنان بحث می‌کرد که برای هر چیز و ناچیز ساده قسم نخورند. قرآن کلام خداست و برای ما بسیار اهمیت دارد.
خاطره‌‌ای از شهید «یعقوب پرواز»

شهیدی که تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی کرد

برادر شهید تعریف می‌کند: زمانی که برادرم به همراه چند تن از دوستانش به سربازی رفته بود، دوستانش به او گفتند که بیا از پادگان فرار کنیم، ولی برادرم قبول نکرد و به دوستانش گفت: «من تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی خواهم کرد...»

انجام غسل شهادت در آب سرد و عمق کم

برادر شهید «سردارغلامرضا فلاح نژاد» می‌گوید: شهید می‌گفت می‌خواهم غسل شهادت کنم گفتم چطور؟ مگر میشود توی این آب سرد و به این عمق کم غسل شهادت بکنی! گفت: من داخل چشمه میشوم دراز میکشم شما با کف پایتان روی کمرم فشار دهید تا آب همه جای مرا فرا گیرد واینکار را هم کرد.
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»

مسافر آسمان

برادر شهید تعریف می‌کند: صدایی بیرون از سنگر مرتب می‌گوید: «عبدالله بیا... عبدالله بیا...» عبدالله‌ فکر می‌کند بچه‌ها هستند که دارند سر به سرش می‌گذارند، توجهی نمی‌کند. دفعه سوم که صدا او را مخاطب قرار می‌دهد، نمی‌تواند بی‌تفاوت بنشیند و...
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»

شهیدی که حواسش به بیت المال بود

برادر شهید تعریف می‌کند: یکی دیگر از خصلت‌هایش این بود که اگر با ماشین یا موتور سپاه به خانه می‌آمد، ما را سوار نمی‌کرد، می‌گفت: «مال بیت‌المال است، ما حق استفاده شخصی نداریم ... »
خاطرات شفاهی خانواده شهدا

روی شناسنامه‌اش مرکب ریخت تا سنش را نفهمند

برادر شهید «کاظم گرایلی» می‌گوید: شهید فرزند آخر بود خیلی دوستش داشتیم. دانش آموز بود و وقتی که مدرسه می‌رفت خیلی فعالیت فرهنگی و قرآنی داشت. به مسجد هم می‌رفت. خواست جبهه برود آنقدر سنش کم بود که روی شناسنامه مرکب ریخت تا سنش را نفهمند و بگذارند به جبهه برود. شهید آرپی جی زن بود و بعد از منهدم کردن سه تانک تیر به او اصابت کرد و به شهادت رسید.
خاطره‌‌ای از شهید «غلامعلی رودانی‌لار»

شهیدی که حامی یتیمان بود

برادر شهید تعریف می‌کند: «با درآمد اندکی که داشت به یتیمان فامیل کمک می‌کرد، هیچ کس این موضوع را نمی‌دانست، حتی خود خانواده‌های بی‌سرپرست هم...»
خاطره‌‌ای از شهید «غلام آب‌بست»

پیرو خط رهبری

برادر شهید تعریف می‌کند: «مرتب در مراسم‌های عزاداری شرکت می‌کرد و از عاشقان اباعبدالله(ع) بود. پیرو خط رهبری بود و ساده زیستن را به بقیه چیزها ترجیح می‌داد...»
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالحسین امیری»

همیشه اولین نفری بود که می‌گفت به جبهه می‌رود

برادر شهید تعریف می‌کند: در آن جمع هر موقع می‌گفتند چه کسی حاضر است به جبهه برود، شهید اولین نفری بود که دستش را بالا می‌برد و می‌گوید: «بنده حاضرم و اعلام می‌کنم که به جبهه خواهم رفت.»
خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم بناوند»

شهیدی که پس از 18 سال مفقودالاثری به خانه بازگشت

برادر شهید تعریف می‌کند: «برادرم رفت و دیگر برنگشت. مدت‌ها شهید مفقودالاثر بود تا اینکه بعد از چند وقت پیکر مبارکش پیدا شد و ...»
خاطره‌‌ای از شهید «علی زمانی‌پور»

لحظه شهادت در هنگام اذان

برادر شهید تعریف می‌کند: «موقع اذان بود که علی و دوستش برای گرفتن وضو به کنار شیر آب رفته و در حال گرفتن وضو بودند که ناگهان خمپاره‌ای میان او و دوستش افتاد، پس از اصابت خمپاره به زمین ترکش‌هایش به طرف...»
برادر شهید «سید محمود پروینی»

«وعده صادق» سیلی محکم سپاه پاسداران به ایادی استکبار جهانی بود

«سید جواد حسینی کیا»، گفت: عملیات «وعده صادق» سیلی محکم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ایادی استکبار جهانی بود.
خاطره‌‌ای از شهید «علی ترکمانی»

شهیدی که تعزیه خوان امام حسین (ع) بود

برادر شهید تعریف می‌کند: «اولین کسی بود که در روستا ماشین خرید و در آن زمان در جاده میناب-جاسک کار می‌کرد. بعضی مواقع در چابهار تعزیه‌خوانی می‌کرد. اخلاقش زبان‌زد همه‌ی مردم روستا بود.»
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله نجیب ایسینی»

شهیدی که خوش اخلاقی او زبانزد بود

برادر شهید تعریف می‌کند: «اخلاق بسیار خوبی داشت، هر کی که شهید را می‌دید فوراً شیفته اخلاقش می‌شد. یکبار من و شهید با اتوبوس به مشهد مقدس رفتیم، در طول مسیر سفر اینقدر رفتارش با بقیه خوب بود که با خیلی‌ها دوست شد و ارتباط دائمی پیدا کرد.»
خاطره‌‌ای از شهید «غازی بوفرهان»

علاقه به سالار شهیدان

برادر شهید تعریف می‌کند: «برادرم علاقه خاصی به عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت و به من می‌گفت امام حسین‌ (ع) چه کشیده که اینقدر بین جهانیان شخص بزرگی شده است. واقعا آدم‌های بزرگ خیلی سختی کشیده‌اند...»
برادر شهید علیزاده در گفتگو با نوید شاهد بیان کرد

«آغاز شمارش معکوس برای مرگ اسرائیل در روز قدس»

محمد علیزاده برادر شهید گفت: پیام روز قدس امسال مردم جهان اسلام آغاز شمارش معکوس مرگ رژیم صهیونیستی است، رژیمی که در مرحله انحطاط درونی قرار گرفته و افتان و خیزان در مسیر سقوط و مرگ حتمی خود حرکت می‌کند.
خاطره‌‌ای از شهید «مسعود رهگشا»

من به جبهه می‌روم تا از اسلام عزیزمان دفاع کنم

برادر شهید تعریف می‌کند: شهید گفت «مادر اگر من شهید شدم لطفاً برای من گریه نکن چون من به خاطر خداوند به جبهه می‌روم تا از دین و اسلام عزیزمان دفاع کنم»
خاطره‌‌ای از شهید «محمدرضا ناظری گهکانی»

روحیه انقلابی

برادر شهید تعریف می‌کند: «خیلی انقلابی بود و این روحیه انقلابی‌اش تاثیر بسزایی در خانواده، فامیل و همسایه‌ها گذاشته بود. شور و شوق خاصی به امام (ره) داشت.»
خاطره‌‌ای از شهید «حسن درویشی نخل‌ابراهیمی»

شهیدی که در جبهه به مُراد دلش رسید

برادر شهید تعریف می‌کند: «دلش به ماندن راضی نبود. می‌گفت "رفتنی باید برود" و تو یکی از این عملیات‌ها بالاخره رفت و به مُراد دلش رسید.»

حالت معنوی خاصی در او ایجاد شد

برادر شهید «سیدحسن ایزدهی» می‌گوید: کاملاً معلوم بود که فضای جبهه بر او تأثیر گذاشته است. خصوصاً در سنگر‌ها حالتی از او می‌دیدم که پیدا بود یک حالت معنوی ماندگار در او ایجاد شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه