مادر شهید - صفحه 9

آخرین اخبار:
مادر شهید
خاطره‌‌ای از شهید «محمدرضا خسروانی خمسه»

مدد گرفتن شهید از حضرت زهرا(س)

مادر شهید تعریف می‌کند: یک روز که به دریا رفته بود نتوانست ماهی صید کند. آمد منزل و به من گفت؛ شرمنده مادر! دست خالی برگشتم، ان‌شاالله فردا صبح با توکل بر خدا و مدد گرفتن از حضرت زهرا(س) قطعاً دست خالی بر نمی‌گردم...

لذت شهادت از زبان یک شهید

مادر شهید «جواد نصرالدینی فرد زنجانی» می‌گوید: پسرم به قدری به شهادت علاقه داشت که یک بار به من گفت: مامان شما نمی دونید شهادت چقدر لذت بخشه و اینکه انسان با شهادت به ملاقات معبودش بره.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

شهید مظلوم!

مادر شهید «حسین جاودان» می‌گوید: شهیدم خیلی مظلوم بود. اخلاق خوبی داشت و همیشه در حال خواندن نماز و دعا بود. تا زمانی که به شهادت نرسیده بود خیلی به من می‌رسید و حواسش به همه چیز بود. روز جمعه در شهر پاکوه بودم که به من اطلاع دادند فرزندم شهید شده است.

مادر شهید «محمد سنبلی» به فرزند شهیدش پیوست

پیکر مطهر مرحومه «شکوفه شکری» مادر معظم شهید «محمد سنبلی استادنمین» تشییع شد.
خاطره‌‌ای از شهید «خداداد آب‌سالان»

شهیدی که از کودکی به امام حسین(ع) عشق می‌ورزید

مادر شهید تعریف می‌کند: وقتی ماه محرم از راه می‌رسید لباس مشکی‌اش را همیشه کنار دستش می‌گذاشت و دیگر نمی‌شد او را در خانه پیدا کرد. یا در مسجد و یا در حسینیه بود. علاقه خاصی به امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) داشت...
مادر شهید «سید مهدی مستوری»

پسرم قول گرفته بود که جلوی تابوتش گریه نکنم

مادر شهید نیروی انتظامی از قائمشهر گفت: روز تشییع پیکر فرزندم تفنگ بر روی دوش و پرچم روی دستم گذاشتم، دنیا برایم به آخر رسیده بود، فرزندم شهید شده بود، اما عشق مادری نمی‌گذاشت خلاف وصیت‌نامه فرزندم عمل کنم.
خاطره‌‌ای از شهید «حسن آزمون‌زاده»

خدمت به مردم در سیره شهید «آزمون‌زاده»

مادر شهید تعریف می‌کند: شهید همیشه دوستانش را نصیحت می‌کرد و می‌گفت؛ انقلاب کردیم که مردم در آرامش و آسایش به سر ببرند پس تا می‌توانید به مردم خدمت کنید.
خاطره‌‌ای از شهید «منصور فرخی‌نژاد»

ماجرای شفای شهید به دست امام رضا(ع)

مادر شهید تعریف می‌کند: وقتی که رسیدیم برای زیارت به حرم امام رضا(ع) رفتیم و بعد از زیارت شهید گفت که می‌خواهد شب را در حرم بخوابد. فردایش که از خواب بیدار شدیم دیدم که شهید...
خاطره‌‌ای از شهید «حسین کامرانی کشکویی»

شهیدی که با اهدای خون جان یک نفر را نجات داد

برادر شهید تعریف می‌کند: شهید چند سال قبل از شهادتش یک کار ثواب دور از چشم خانواده انجام داده بود و هیچ کدام از افراد خانواده از این کارش خبر نداشتند تا اینکه بعد از شهادتش یک خانواده‌ای درب منزل‌مان آمد و...
کلیپ،

هیچوقت اجازه نداد نمازش قضا شود

در بخشی از زندگینامه شهید اصغر سلطانی می‌خوانیم: «هیچوقت به خود اجازه نداد نمازش قضا شود و همیشه یار و یاوری مهربان برای پدرش بود.»

مادر شهید ان «محمود نژاد» آسمانی شد

مادر شهید ان «حسن و حسین محمود نژاد» به دیدار فرزندانِ شهید خود شتافت.

مادر شهید «علیجان‌نژاد کله بستی» به فرزند شهیدش پیوست

«فاطمه خانم حسن‌تبار کله‌بستی» مادر شهید «شعبانعلی علیجان‌نژاد کله بستی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
خاطره‌‌ای از شهید «سید خلیل افروغ»

شهیدی که مرام پهلوانی را به دوستانش آموخت

مادر شهید تعریف می‌کند: شهید همیشه به بچه‌ها می‌گفت؛ هیچ موقع خودتان را برای قهرمان بودن مجبور نکنید و برای قهرمانی دست به هر کاری نزنید چون این مقام‌ها گذری است، سعی کنید پهلوان باشید تا ماندگار شوید.

علی تنها شهید دانش‌آموز آن مدرسه ۱۵ نفره شد

مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» می‌گوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خانه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانش‌آموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آن‌ها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

پسرم رزمنده امام زمان (عج) بود

مادر شهید «محمد رضایی» می‌گوید: پسرم می‌گفت حضرت محمد (ص) آمد به خوابم و روی صورتم تا گردنم دست کشید و گفت: آن شب که اسمت را انتخاب کردم تو پیرو من شدی و باید بیای تو رزمنده من هستی. گاهی در خواب می‌دید و گاهی حضوری امام زمان (عج) را ملاقات می‌کرد.

روایت مادر شهید ی که بخش عظیمی از ثروتش را در راه پیروزی انقلاب صرف کرد

بانوی حماسه ساز زنجانی که در شامگاه پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ و در آستانه ۱۰۰ سالگی درگذشت، مادر شهید «صادق سنمار» بود که بخش عظیمی از ثروتش را در راه پیروزی انقلاب صرف کرد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

پیراهن غواصی‌اش کفنش شد

مادر شهید «غلامرضا اسدی» می‌گوید: موقع غواصی که اسیر شدند، دست و پا‌های آن‌ها را بستند و زنده زنده دفنشان کردند و رویشان خاک ریختند طوری که فقط سرشان بیرون بود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

دلش طاقت نیاورد و به جبهه رفت

مادر شهید «حسن فرهادی افشار» می‌گوید: «چند روزی را مرخصی گرفته بود، رو به من کرد و گفت؛ مادر، ده روز دیگه خدمتم تمام می‌شود و بعد از آن با هم به کرمان می‌رویم. گفت بعد خدمت به جبهه نمی‌روم ولی رفت و شهید شد.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا

امام حسین (ع) حکم شهادت را در دلش انداخته بود

مادر شهید «محمد ملایی سیرویی» می‌گوید: «شهید به صورت داوطلب به جبهه رفت. زمانی که می‌خواست به جبهه برود به او گفتم؛ پسرم هنوز زمان جبهه رفتنت نرسیده ولی او گفت؛ مادر من شهادت را می‌خواهم و خواسته‌ام این است که داوطلب به جبهه بروم. حکم امام حسین(ع) در دلم نشسته است که به جبهه بروم.»

مادر فرمانده شهید سپاه خرمشهر در جایگاه ابدی آرام گرفت

پیکر مادر سردار شهید سید عبدالرضا موسوی با حضور خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران تشییع شد و در قطعه 57 بهشت زهرا تهران آرام گرفت.
طراحی و تولید: ایران سامانه