سیدموسی امینی در وصیتنامه خود بیان میکند: در همه کارهای خود خدا را در نظر بگیرید و از غیبت و تهمتهای ناروا دوری کنید و هیچ گاه از نماز و روزه و کارهای واجب دوری نکنید.
به فرموده امیرالمؤمنین(ع) نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنجم ذی القعده بود و برای آن اعمالی چون «روزه»، « نماز » و «شبزندهداری» توصیه شده است.
شهید حسنی می نویسد: اگر توانستيد براي سخنراني مجالس شيخ حسین انصاريان را دعوت نمائيد تا با کلامهاي خود يک مقداري برادران محل را بخود آورده و راهي جبهه ها کند تا آنها با خدا آشتي کنند و راه شهيدان را ادامه دهند .
پیش از آنکه مصطفی بیاید، ما فقط ظهرها نماز جماعت داشتیم. کم کم نماز های مغرب و عشا هم جماعت شد و بعد از مدتی نماز های صبح هم همین طور. رفتارش طوری بود که بدون اینکه به کسی تکلیف کند، بچّه ها میفهمیدند باید چکار کنند.
نماز تان را ترك نكنيد و حتماً اول وقت به جا آوريد. قرآن را بسيار بخوانيد و دستورات آن را عملي نمایيد. با شايعهپراكني مبارزه كنيد و از شيوع آن جلوگيري نمایيد. مسجد، كه سنگر اسلام است، را پر كنيد و نماز هايتان را به جماعت بخوانيد. امام را دعا كنيد
از آنها خواست که حرمت زیارتگاه را نگه دارند و اگر می خواهند تفریح کنند، کوهنوردی و گردش در دامن طبیعت را انتخاب کنند. آن قدر با متانت و خوب حرف زد که بچّه ها همه به حرفش کردند و کسی دست از پا خطا نکرد.
نیمه های شب گفت:«صدات نمیاد. چرا یا مهدی نمی گی؟ ذکر بگو. کاری که از دست مون بر نمی یاد». تسبیح را از جیبم در آوردم. زخم هایم درد شدیدی گرفت. یک ساعت بعد دوباره صدایم زد:«مصطفی! نماز شب بخونیم، شاید دیگه نتونیم و آخرین نماز مون باشه».
پس بايد براى حفاظت از اسلام عزيز و قرآن كريم احكام الهى را انجام وظيفه كرده و به تمام دنيا رسانيده كه ما مرد جنگيم و مبارزيم و از تحريم اقتصادى آمريكا و نوكران آن ترسى نداريم.
مناسبتی بود. ده پانزده روز متوالی کسی باید حسینیه را تمیز می کرد. علی اکبر داوطلب شد. آخر کار پرسیدم:«چیزی بهت دادن؟».
گفت:«خواستم افتخاری کار کنم، برای مزد نبود. پیش خدا که گم نمی شه».
گفتم:«به این که من چقدر سعی می کنم مثل تو بشم. تو شروع کردی به نماز خوندن، من هم نماز خون شدم. تو روزه گرفتی، من هم روزه دار شدم. تو مسجدی شدی، من هم مسجدی شدم. تو نماز جمعه رفتی من هم همراهت اومدم».