برگی از خاطرات دفاع مقدس،
نوید شاهد - «وقتی با ماشین آب برای بچههای خط میبردم ماشینم را عراقیها زدن، چون سن کمی داشتم گریه کردم یک دفعه دیدم حاج علی شهردار آمد و گفت: فلانی چی شده؟ گفتم: ماشینم را عراقیها زدند ...» ادامه این خاطره از جانباز "کوروش رحمانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.