خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی زهرا شاهینی همسر و مادر شهیدان «اسماعیل و یحیی عامری»
مادر شهید «یحیی عامری» میگوید: مادرم باید مثل مادر وهب باشد، سر وهب را وقتی برای مادرش آوردند، سر را پرت کرد و چند نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و گفت: من پسرم را در راه اسلام بخشیدهام.
کد خبر: ۵۹۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز ۲۵ درصد «علی خانبابایی» در بیان خاطرات خود میگوید: «دکتر گفت ایشان شهید شده است و به سردخانه منتقلش کنید. صبح فردا قبل از اعزام به ارومیه برای تشییع جنازه، پرستار متوجه نفس کشیدنم میشود و ...»
کد خبر: ۵۹۲۵۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز ۲۵ درصد «عبدالله ایازی» در بیان خاطرات خود میگوید: «زمانی که برای منزلم در روستا اراق خرید میکردم گروههای معاند آن را به همراه خراج میگرفتند و اگر میدانستند پاسدارم بی درنگ به من شلیک میکردند و ...»
کد خبر: ۵۹۲۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰
برشی از کتاب روایت عشق؛
همرزم شهید «بسطامی» میگوید: پس از چند روز، چنان با وی انس گرفتم و به دام مهرش افتادم که حاضر نبودم حضور در کنارش را با تمام دنیا معاوضه کنم. از نگاهش پیدا بود که شهادت در انتظار اوست و برایش لحظه شماری میکند، او قبل از شهادت شبیه شهیدان شده بود و این را من ماهها قبل از عروج او حس میکردم.
کد خبر: ۵۹۲۳۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶
خاطره ای از همرزم «شهید مجید سلیمی»
برادر مجتبی حاج محمدی درباره شهید مجید سلیمی چنین نقل می کند: «آن دو جلوی پتوی وسط چادر نشستند و من پشت پتو قایم شدم. همین که دکمه شاتر دوربین فشار داده شد، سرم را از لای پتو بیرون آوردم و عکس دونفره شان را سهنفره کردم.»
کد خبر: ۵۹۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۰
خاطره ای از همرزم «شهید مجید سلیمی»
برادر مجتبی حاج محمدی درباره شهید مجید سلیمی چنین نقل می کند: «آن دو جلوی پتوی وسط چادر نشستند و من پشت پتو قایم شدم. همین که دکمه شاتر دوربین فشار داده شد، سرم را از لای پتو بیرون آوردم و عکس دونفره شان را سهنفره کردم.»
کد خبر: ۵۹۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۰
شهید «مظفر استجلو» یک شب در منطقه شلمچه، هنگام گشتزنی متوجه حرکت مشکوکی شد. با هوشیاری تمام، نیروهای دشمن را شناسایی کرد. ادامه ماجرا را مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۹۱۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴
شهید «مظفر استجلو» یک شب در منطقه شلمچه، هنگام گشتزنی متوجه حرکت مشکوکی شد. با هوشیاری تمام، نیروهای دشمن را شناسایی کرد. ادامه ماجرا را مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۹۱۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴