شهدای استان سمنان - صفحه 7

شهدای استان سمنان
از خدمت به خانواده شهدا تا شهادت در مرصاد

خاطراتی از خانواده شهید ابراهیم عامریان / کارمند بنیاد شهید بود و عاشق شهادت

پسرم روزی دوبار میومد از ما سر میزد . میگفت ، بابا جان این ها خانواده شهید هستند و خیلی به گردن ما حق دارند . الان هم هستند ، آقای دماوندی که خانمش هم کارمند بنیاد شهید هست .

«سردار کوهستان »؛ خاطراتی از شهید مرتضی شادلو

کتاب «سردار کوهستان» به قلم بنیامین شکوه‌فر، خاطرات سردار شهید مرتضی شادلو است.

کلیپ/ خاطراتی از شهید حسین غنیمت‌پور

به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم دی ۱۳۶۵ با سمت جانشين فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سینه و كمر، شهيد شد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان شاهرود واقع است.
نویسنده یار محمد عرب عامری

معرفی کتاب «سرباز وطن»؛ خاطراتی از شهید عطاالله ریاضی

بايد با شوهرت بسازي و خوب زندگي كني! اگه با هم نسازين و بخواين دعوا راه بيندازين، اميد نداشته باش كه من با زنم دعوا و بدرفتاري كنم! من زنم رو دوست دارم و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستم كه به خاطر ديگران باهاش اوقات تلخي كنم. حواست رو جمع كن، سعي كن زندگي شيريني داشته باشي.
شهید اسفندیار ربانیان

پیمان با خدا در مناجات شهید اسفندیار ربانیان

ضمانتم آن است كه به كاري كه نزد تو زشت و نكوهيده است رجوع ننمايم! پيمانم آن است كه از همه معاصي تو همواره دوري گزينم.!
شهید احمد اصغری

سفارش شهید احمد اصغری به یاری امام و رهبری در وصیت نامه اش

از زمان حداكثر استفاده را در اين زمان بكنيد، چون در اين زمان با چنين رهبر و مردمي كه از تمام مال و جان و فرزند و عيال خود گذشته‌اند از تمام هم‌شهريانم مي‌خواهم كه از ولايت فقيه، دوري نكنيد و يار و ياور امام باشيد و هركسي از من خوبي كه نه، اگر بدي ديده، به خوبي و بزرگي خودتان مرا ببخشيد و از ياري دادن به رزمندگان كوتاهي نكنيد
نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده

معرفی کتاب «سخت تر از فولاد»؛ خاطراتی از برادران شهید علی، اسدالله، محمدرضا و جانباز عبدالله مومنی

آن‌سال‌ها شب‌نشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستان‌ها. تا دیروقت هم طول می‌‌کشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخ‌زده بود. باد سردی می‌‌وزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانه‌ي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!». - عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم! - ای‌کاش خونه‌ي ما همین بغل بود. دلم برات می‌‌سوزه. داری هِن هِن می‌‌کنی
شهید بهمن ذوالفقاریان

خدایا کمکم کن / مناجاتی از شهید بهمن ذوالفقاریان

خدايا! چند وقتي است كه در دلم حال و هواي ديگري دارم و مي خواهم به جايي رجعت كنم كه جاي حقيقي من است و از دنياي تنگ و زودگذر جدا شوم و به جايي بروم كه عزيزان اسلام رفته اند. حال كه اين چنين است ديگر اين روح سركش و طغيانگر اجازه نمي دهد در اين دنياي پر از معصيت و گناه بمانم!
شهید احمدرضا اصحابی

ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد / وصیتی از شهید احمدرضا اصحابی

قسم به خون پاکت حسین(ع) راهت را ادامه خواهیم داد.به یاري خداوند مهربان ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد. حسین جان، اسلام با شهادت تو زنده ماند. اسلام را انشاءالله به جهان صادر خواهیم کرد.
شهید سید زین العابدین نبوی

زندگینامه و خاطرات شهید سید زین العابدین نبوی

کسانی که سید زین العابدین را می شناختند ، می دانستند که او پاسداری دلیر و شجاع است . در سطحی است که می تواند برخی از فنون رزمی را به دیگران بیاموزد . در واقع او یک مربی به تمام معنا به حساب می آمد . یک چنین منزلت نظامی ، برای کی انسان معمولی ، کافی است که او را مغرور سازد ؛ ولی او هرگز چنین نبود .
در سالروز شهادت شهید علی اصغر صادقچه منتشر می شود

گالری عکس شهید «علی اصغر صادقچه»

به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش حسين نيز شهيد شده است.
نویسنده عباس خواجه شاهکویی

معرفی کتاب «ستاره ها بیدارند»؛ خاطرات جانباز قربانعلی خواجه مظفری از شهادت دو پسرش ابراهیم و حسن خواجه مظفری

نزدیک ظهر زنگ در به صدا درآمد. فوری بیل را انداخت زمین و رفت سمت در. در را باز کرد. یک روحانی و یک پاسدار و یک نفر دیگر پشت در بودند. دلش ریخت پایین. می‌رفت که چهره‌اش تغییر کند اما خیلی زود به خود آمد و به اعصاب خود مسلط شد. سلام کرد. روحانی پرسید:«منزل آقای خواجه‌مظفری؟».
شهید رحمت الله روشن نهاد

زندگی نامه و مناجات شهید رحمت الله روشن نهاد

خدای بزرگ! از تو پوزش مي‌طلبم که نتوانستم شکرت را به جا آورم! ای خدای بزرگ از تو خواهش دارم که گناهانم را ببخشی!
شهید مسلم اشرفی

اسلام و مسئولیت ما / به قلم شهید مسلم اشرفی

اگر کسی معرفت اسلامی را پیدا کرده باشد، هر لحظه می فهمد که اسلام چه مسئولیتی بر دوش او گذاشته.زحمات اولیاء دین و ایثارگري هاي شهداي اسلام و مخصوصاً شهداي اخیر، وظیفه ما را چندین برابر کردند. زحمات اولیاء دین و ایثارگري هاي شهداي اسلام و مخصوصاً شهداي اخیر، وظیفه ما را چندین برابر کردند.
شهید مجید صحافی

آموزش قرآن به شیوه شهید مجید صحافی

شروع کردم به خواندن. صفحه که تمام شد، گفت:«این کلمه‌ها رو حاج آقا گفت این طوری بخونین». بعدها متوجه شدم توی مسجد خوب یاد می‌گیرد و با این کار می‌خواهد غلط‌های من در برود، اما طوری که من ناراحت نشوم.
شهید والامقام سیدابوالقاسم داودالموسوی‌دامغانی

خاطراتی از شهید والامقام سیدابوالقاسم داودالموسوی‌دامغانی (نماینده مجلس)

سرگرد خلبان که کنترل هواپیما را بر عهده داشت، به خلبان عراقی که مرتب توهین می‌کرد، گفت:" من میدانم پایان کار ما و شما به کجا می‌کشد؟ ولی دلم می‌خواهد نکته‌ای را برایتان بگویم. روزی برای بمباران پل مهم و استراتژیکی بغداد مأموریت پیدا کردم. پدافند هوایی بغداد را شما بهتر از من می‌شناسید، در وضعیت پدافند بغداد، پایین آمدم و موشک‌هایم را آماده‌ی شلیک کردم ولی با مشاهده‌ی زنی بر بالای پل، منصرف شده و دوباره اوج گرفتم."
شبی با لاله های زهرایی ( یادواره شهدای شهر درجزین)

یادواره شهدای شهر درجزین از توابع شهرستان مهدیشهر (شبی با لاله های زهرایی)

سه شنبه 96/12/1 همراه با نماز مغرب و عشاء - مسجد جامع صاحب الزمان (عج) در جزین همراه با صرف اطعام
نویسنده سر کار خانم زهرا حدادی

معرفی کتاب «سایه های سرو»؛ خاطراتی از شهید رضا میرزاخانی

همان‌شب رضا به خوابم آمد. ديدم با من حرف نمی‌‌زند. نگاهی به سکة روی پيش‌بخاری کرد و رفت. صبح سکه را داديم بيرون تا شهيد از ما راضی شود. از اول گفته بوديم:«برای رضای خدا شهيد داديم، پس چيزي نمی‌گيريم.».
شهید علی اکبر اشرفی

روحیه ایثار و شهادت در مکتب پیامبر و امامان به قلم شهید علی اکبر اشرفی

بدانید شیعه استقامت و صبر را از رسول الله(ص) آموخته. شجاعت و دلیري را از مولا علی(ع) آموخته. ایثار و فداکاري را از حسین بن علی(ع) آموخته است. آري شیعه شهادت را نهایت تکامل خود دانسته و بزرگ ترین آرزویش نیز همین است. از خداوند منان، حقیر عاجزانه از خداوند متعال می خواهم توفیق شهادت در راهش را نصیبم گرداند.
شهید عطا الله صحافی

کمک به ایتام در سیره شهید عطا الله صحافی

برای بچه های بی بضاعت و بی سرپرست لباس و کفش تهیه می کند و طوری به آنها می دهد که هیچ کس نمی فهمد. اعتقاد دارد که روزی کسانی هم مأموریت پیدا می کنند که سر یتیم های ما دست بکشند. این را بارها به همسرش گفته است.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه