بسم الله الرحمن الرحيم
ضمن آرزوي پيروزي به کليه رزمنده گام اسلام و ازدياد طول عمر امام امت و ضمن عرض سلام به امت مسلمان و خانواده ام خاطراتي که در روز شنبه 24/6/1363 در منطقه عملياتي که قبلاً توسط رزمنده گان اسلام آزاد شده بود، دره اي به نام افشين که داراي قله هاي بسيار بزرگي بود. دره اي که انسان با ديدن آن مات و حيران مي افتاد و در فکرش مي گفت که آيا اين درّه را من پشت سر خواهم گذاشت؟ ولي چه بايد کرد بايد رفت چون که همين شهداي امت مسلمان اين درّه را با دادن خونهاي زيادي آزاد کرده اند و اينجانب در آن روز بعد از بازگشتن از تامين ده احمد غريب به پايگاه، عده اي از بچه ها به پادگان و تعدادي ديگر هم جهت کمک به پايگاه دسته يک اعزام مي شوند که من و دوستم به طور داوطلبانه با بچه ها همراه مسئول گروهان حدود ساعت 3 به طرف پايگاه دسته يک راه افتاديم که بايد از دره افشين عبور کرده و به پايگاه دسته يک برسيم. با اين که اينجانب با داشتن حساسيت بيني نمي توانستم زياد سربالايي راه بروم ولي با توکل به خدا از طرف مغرب دره افشين شروع به پايين آمدن کرديم که با ياري و کمک خداوند متعال اين دره پشت سر گذاشتيم و اين هم يادآوري شود که اينجانب را فقط و فقط خداوند بود که از دره افشين عبور داد.

شهید جلیل آبشت
بسم الله الرحمن الرحيم
وَ لا تَقولوا لِمَن يقتل في سَبيل الله امواتاً بل احياء وَ لکنِ لا تشعرون (و به کساني که در راه خدا کشته مي شوند مرده نگوييد بلکه آنان زنده اند و شما درک نمي کنيد)
بنام خداوندي که خالق ماست و ما مخلوق او. و با درود فراوان به حضرت محمد (ص) که پيامبر ماست و ما امت او، و با درود فراوان به پيشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) تعالي و نائب بر حقش امام خميني و شهيدان گلگلون کفن انقلاب اسلامي بخصوص شهداي جنگ تحميلي که نثار خون خود لاله هايي را در سرتاسر خاک ايران اسلامي کاشتند. خداوندا! اين بنده حقير به طور آگاهانه با قلبي مطمئن براي دفاع در مقابل کافر از ميهن خود که وظيفه ي شرعي است به جبهه نور عليه ظلمت اعزام شدم تا بتوانم پاسخي به نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان پاسخ داده باشم تا در روز قيامت پيش پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين روسفيد باشم. اي امت شهيدپرور از شما به طور عاجزانه مي خواهم با اين که پيرو امام و امت هستيد هميشه پيرو ولايت فقيه که نائب واقعي امام عصر باشيد و با قلبي مطمئن و آسوده جهت مقابله با دشمنان اسلام بخصوص امريکا و شوروي و اسرائيل و ديگر خونخواران آماده باشيد و بدانيد به طوري که امام و امت فرموده است پيروزي با اسلام است. اي منتظران ظهور امام زمان مشت محکم به دهان منافقين و کساني که دلسوزي منافقانه از اعزام جوانان حزب الله جهت اعزام به دانشگاه الهي مي کنند، بزنيد و بدانيد که اين دلسوزيها به خاطر رزمنده گان مسلمان نيست بلکه به علت نجات از نابودي خودشان اين شايعات در بين امت حزب الله پخش مي کنند در آخر توصيه اي دارم که در صورت امکان به دوستان بخصوص برادران واحد احتياط دارم که اگر توانستند سرود بسيج را در مجلس عزاي اينجانب بخوانند. 18/12/1363
پدر و مادر عزيزم اميدوارم اينجانب را که باعث آزار و اذيت شما و برادران و خواهرانم در تمام طول زندگي شدم به خاطر عصمت فاطمه زهرا زني که حسن و حسين و زينب کبري (ع) تربيت يافتگان آن دوستدار پيامبر اکرم (ص) است و بنده اي درمانده در پيشگاه خداوند متعال هستم بخشيده باشيد. پدر و مادر عزيزم الان در لحظه اي هستم که براي عمليات آماده مي شوم تا آن وظيفه شرعي خود را در دفع فتنه از عالم به طوري که امام امت گفته است ما براي پيروزي يا شکست جنگ نمي کنيم بلکه ما شعار جنگ، جنگ تا دفع فتنه از عالم را بنا به گفته قرآن (و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه) سر لوحه خود قرار داده و براي تحقق آن جنگ مي کنيم و انشاء الله با ادامه جنگ نه تنها کار صدام، بلکه امريکا و شوروي و اسرائيل و ديگر جهانخواران را يکسره خواهيم کرد.
پدر و مادر عزيزم با اجازه خواستن از شما مي خواهم به وظيفه اسلامي خود در عمليات سرنوشت ساز عمل کرده و با شرکت در عمليات بتوانم در پيشگاه خداوند متعال و پيامبر اکرم و ائمه معصومين و امام و امت و شما تربيت دهندگان روسفيد بوده باشم و اگر هم مصلحت خداوندي باشد و لياقت شهيد شدن در راهش را نصيب اين بنده گناهکار کرد از شما مي خواهم به خاطر مصلحت خداوندي در شهادتم صبور و بردبار باشيد و تنها به آن فکر کنيد که ما براي گرفتن خاکي يا شهري يا کشوري جنگ نکرده ايم بلکه براي رضاي خداوند متعال به وظيفه اسلامي خود عمل کرده و در اين راه مقدس اگر مصلحت خداوندي باشد، به شهادت رسيده و به سوي معبود باز گشتم. مادر عزيزم در صورت امکان به مدت 10 روز براي اينجانب روزه، که نتوانستم بگيرم در مورد اين پسر گناهکار اهدا کنيد و اگر توانستي يک ماه نماز برايم بخوان و در ضمن از شما مي خواهم از تمام خواهران و برادران و تمام دوستان و فاميلها و تمام همسايگان براي اينجانب حلاليت بطلبيد.
پس انداز در بانک سپه دويست هزار ريال 200000 ، طلبکار از آقاي غلامرضا سبحاني نژاد از بابت چک دريافتي که آن هم در جعبه کوچک همراه دفترچه ي پس اندازم مي باشد. دويست هزار ريال 200000. طلبکار از آقاي فتح اله اسماعيلي 80000 ريال. پول نقد در خانه (جعبه) 60000 ريال
به عنوان وصيت از بابت دارايي به هر کدام افراد زير مبلغ 50000 ريال پنج هزار ريال هديه مي کنم.
کامبيز ايران زاد بنام پسر خواهر 50000 ريال
اعظم خواهرم 50000 ريال حميده خواهرم 50000 ريال وحيده خواهرم 50000 ريال
فهميه خواهرم 50000 ريال و بقيه اش در اختيار مادرم باشد. و پولي را که از سپاه بابت حقوق اينجانب دريافت خواهيد کرد جهت کمک به رزمنده گان اسلام بدهيد. اين وصيت نامه به طور ناقص نوشته شده انشاء الله در صورت بودن فرصت کامل خواهم کرد.
بسم الله الرحمن الرحيم
جليل آنشت در مورخه 8/1/1364 ساعت 3 بعد از ظهر توسط يوسف دادجو هم گردان سيدالشهداء در حضور آقاي صمد مدامي شهر و اينجانب اسماعيل ايران زاد دريافت کرديم.
بنام خداوندي که ما را به وسيله رهبري آگاه و مدير و مدبر و به تمام معنا قاطه از دست طاغوتيان و ابرقدرتها نجات داد و مردم مسلمان ايران را به عزتي رساند که الان تمام ابرجنايتکاران با شنيدن اسم يک بسيجي خودشان گم کرده به طوري که امروز در سازمان سيا و مودت دوا- کا- ب- گ و ديگر سازمانهاي جاسوسي از مقابله با بسيجيان عاجز مانده و در هر جبهه اي پا به فرار مي گذارند، پدر و مادر عزيزم پس از عرض و سلام و خواستار صحت و سلامتي براي شما و تمام برادران و خواهرانم از درگاه خداوند متعال.
اميدوارم اينجانب را به خاطر زحمتهاي بزرگي که خداوند مي داند چقدر است و تمام اشتباهات و گناه در خورد خودتان دادم بخشيده باشيد. اي ملت شهيدپرور ايران اين بنده گناهکار با عشق و علاقه خود و مسئوليت ديني به جبهه اعزام شده از امت شهيدپرور هم که آنها هستند که با کمک کردن بطور نقدي و جنسي اين سنگرهاي اسلام را نگه مي دارند مي خواهم تمام گناهان اينجانب را که حاصلي براي اسلام و ملت شهيدپرور به جز رنج و مشقت و اذيت به اين ايثارگران که از همه چيز خود گذشته که حتي جان و مال و فرزندان عزيز در ؟؟؟ اخلاص گذاشتند ندانستم به خاطرم امام حسين آن راه دهنده خون و شهادت اين بنده گناهکار را ببخشند.
تا واجبات ديني خود همچون نماز و روزه و ديگر از واجبات شرح مقدس اسلام انجام داده باشم. پدر و مادر عزيزم با نوشتن اين وصيت نامه در سنگر از شما دوستداران خدا عاجزانه باز هم مي خواهم اين پسر گناهکارتان را که هيچ کمک و ياري و به جز رنج و زحمت برايتان داشتم به خاطر خداوند بخشنده و مهربان و مهر و عطوفت و گذشت چهارده معصوم به طوري که زينب کبري مي گويد ممکن است امام حسين (ع) يزيد قاتل خود و يارانش ا هم ببخشد و عزت و عظمت امام امت مرجع و رهبر کبير جهان اسلام و شهداي اسلام بخصوص شهداي کربلاي امام حسين و ايران اينجانب را خواهيد بخشيد و خواسته ي ديگري از شما پدر و مادر و تمام خواهران و برادران اين امت هميشه در سنگر اسلام بوده و کمک و مددکار، گوش به فرمان امام امت باشيد و در خط امام و امت که همان خط اسلام و پيغمبر و امامان است حرکت کنيد و بدانيد که سعادت ابدي در راه اين نائل بر حق امام زمان است.