نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
قسمت سوم خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»
همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «وقتی نماز می‌خواند، حتی فرشتگان به معنای آرامش می‌رسیدند و دلت می‌خواست در حوالی نمازش، در لحظه‌های آرامشش نزدیک شوی.»
کد خبر: ۵۶۰۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹

روایتی خواندنی از رزمنده‌ کرمانشاهی «مصطفی محمدی»
رزمنده‌ کرمانشاهی «مصطفی محمدی» می‌گوید: یکی از دوستان من به نام بهرامی در رابطه با شهید «اسد مراد بالنگ» می‌گفت؛ شب‌ها که مجروح یا مریض می‌آوردند، اگر ما خواب بودیم در صورت امکان ما را بیدار نمی‌کرد و کارها را انجام می‌داد. رابطه‌ ی ما با او یک رابطه‌ی صمیمی و برادرانه و یک فرمانده‌ی دوست داشتنی بود.
کد خبر: ۵۶۰۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «سید عبدالوهاب راهبر» می‌گوید: «همه جای بدنش ترکش خورده بود و پای راستش قطع شده بود. برایم سخت است اما خداوند صبر و تحمل را به جانباز و خانواده جانباز می‌دهد. زحمت کشیدن برای جانباز، یک افتخار است...»
کد خبر: ۵۶۰۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵

«یک کدام‌مان فقط از طرف پدر اجازه داشت که به منطقه برود. به همین جهت با پیشنهاد والدین بین ما قرعه‌کشی شد که بالاخره کدامیک به جبهه برویم و نهایتا قرعه به نام برادرم، سعید افتاد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «سعید ساوه» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴

پدر شهید «علیرضا کریمی» نقل می‌کند: «همان شب که به شهادت رسید، حال عجیبی به من دست داد و احساس کردم فرزندم شهید شده است.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۰۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «رضا فرخی» می‌گوید: «خوبی‌های شهید آنقدر زیاد است که هر چه از آن بگویم انگار کم گفته‌ام. هر وقت از چیزی ناراحت می‌شوم، شهید به خوابم می‌آید و دلداریم می‌دهد...»
کد خبر: ۵۶۰۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳

قسمت دوم خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»
همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «فرزند دوم هم به دنیا آمد؛ بدون حضور احمد. دو ماه گذشت. احمد آمد و دو روز بعد دوباره خداحافظی کرد و رفت و من می‌دانستم تنها پاسخ من در این آزمون‌های زندگی، زیستن است. باور داشت نوبت عاشقی کوتاه است و می‌گذرد. پس شتاب کرد.»
کد خبر: ۵۶۰۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳

قسمت نخست خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»
همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «دوباره قاب عکس داخل اتاق و لبخند قشنگت، صدام می‌زنه. همیشه یاد آن افتادم که آمده بودی خانه‌مان؛ همراه پدر و مادر و خواهرت. چه مهربان و صمیمی!»
کد خبر: ۵۶۰۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۲

مادر شهید «علی کشاورزترک»:
«پسرم که به سن سربازی رسید، برای رفتن به جبهه از من اجازه گرفت، از رفتنش راضی بودم. دوست داشت شهید شود، آرزویش همین بود و به آن هم رسید ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید «علی کشاورزترک» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین صادقی بهمنی» می‌گوید: شهید دوبار به جبهه رفت، اولین بار 45 روز رفت، دومین بار که می‌خواست به جبهه برود گفت: «باید بروم تا این جنگ به پایان برسد». همیشه به ما می‌گفت: «امیدتون به خدا باشد»، تا الان هم امیدم به خداست.
کد خبر: ۵۶۰۲۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱

شهید «علی محمد حاتمی» هفدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدرش علی مراد، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۴، با سمت تک تیرانداز در چنگوله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۵۶۰۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۲

شهید «علی محمد حاتمی» هفدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدرش علی مراد، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۴، با سمت تک تیرانداز در چنگوله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۵۶۰۲۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱

شهید «علی محمد حاتمی» هفدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدرش علی مراد، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۴، با سمت تک تیرانداز در چنگوله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۵۶۰۲۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۰

وصیتنامه شهید «پیرولی سگوند»؛
شهید «پیرولی سگوند» در وصیتنامه خود نوشته است: بايد به رضای خدا راضی بود. مال دنيا ارزش ندارد، تنها چيزی كه می ماند خدمت به اسلام و اين انقلاب است.
کد خبر: ۵۶۰۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۶

خاطراتی از زندگی شهید «امیر حسین پاپی چشمه» به روایت مادرش؛
مادر شهید «امیرحسین پاپی چشمه» می گوید: یکی از نارنجک ها هنگام آموزش در شرف انفجار قرار گرفته که امیرحسین به لحاظ آموختن درس فداکاری و گذشت و ایثار جان در راه خدا که از برادرش هوشنگ یاد گرفته بود، خودش را بر روی آن نارنجک پرتاپ می کند تا آسیبی به دیگر بسیجی ها وارد نشود.
کد خبر: ۵۶۰۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹

معرفی شهید «علی آشناگر» به روایت همرزمش؛
همرزم شهید آشناگر می گوید: عقیده عمیق شهید «علی آشناگر» در میان حرف های آخرش موج می زند که می گفت؛ حفظ کنید حجاب را... حفظ کنید اهداف انقلاب را...
کد خبر: ۵۶۰۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۷

خاطره‌ای از سردار شهید «فیروز سرتیپ‌نیا» به نقل از «احمدیار سوری»؛
«احمدیار سوری» از همرزمان شهید «فیروز سرتیپ‌نیا» می‌گوید: از اخلاق‌های خوب او این بود که بسیجیان را خیلی دوست داشت. عاشق عملیات رزمی بود و اسلام را در سایه جهاد سربلند می‌دانست.
کد خبر: ۵۶۰۲۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴

زندگینامه شهید «حسن جان‌بزرگی»؛
حسن از همان ابتدای کودکی رویای پرواز داشت و به همین دلیل مجلات «پرواز دانشمند» و نشریه‌های مربوط به ماشین را مطالعه می‌کرد و همین امر باعث شد از اطلاعات عمومی بالایی برخوردار باشد. سپس به عضویت سپاه درآمد و در سپاه پاسداران شهرستان «ازنا» تعمیرکار شد و چند سال بعد در همانجا بود که هواپیمای دوموتوره ساخت.
کد خبر: ۵۶۰۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۰

زندگینامه شهید «محمدرضا آخوندزاده»؛
بعد از شهادت «محمدرضا آخوندزاده» شهید رحیمی درباره ی ایشان می فرمود: آخوندزاده شهید شد ولی نه مفت و مجانی بلکه ابتدا عده زیادی از بعثی ها را به درک واصل کرد بعد شهید شد.
کد خبر: ۵۶۰۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۹

مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار»:
«ابتدا خبر دادند که پسرم به همراه دوستانش اسیر شده و من منتظر بازگشتش به خانه بودم اما بعد از مدتی، یک مرد روحانی منزل ما آمد و گفت فرزندت به شهادت رسیده، حرفش را قبول نکردم و گفتم فرزندم به همراه دوستانش اسیر شده و به خانه باز می‌گردد، اما ایشان سرانجام مرا توجیه کرد که شهید شده است ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۹