نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
نوید شاهد - پدر شهید "حمیدرضا ناظری‌صوفی" نقل می‌کند: «برای دیدنش رفتم جبهه. وقتی برگشتم گرمسار به مادرش گفتم: این بچه دیگه برنمی‌گرده. خانمم گفت: یعنی چه؟ مگه تو علم غیب داری؟ گفتم: کسی رو که من توی آخرین برخورد دیدم و صحبت‌هاش رو با خدا شنیدم مطمئن شدم دیگه زنده برنمی‌گرده!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مروری بر خاطرات این شهید گرانقدر داشته‌است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۶۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۰

نوید شاهد - پدر شهید"غلامرضا فولادیان" می‌گوید: «یک روز دوستش به خانه ما آمد. پرسیدم: چی شد که غلامرضا به اون دره رفت؟ گفت: فرمانده همه رو جمع کرد و خواست چند نفر داوطلب پیدا کنه که به اون دره برن. آخه هر کس که می‌رفت راه بازگشتی نبود. هیچ کس دستش رو بالا نبرد و فقط غلامرضا بود که گفت می‌ره ...» نوید شاهد سمنان توجه شما را به خواندن خاطراتی از این شهید گرانقدر جلب می‌کند.
کد خبر: ۴۸۶۵۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۶

نوید شاهد - «پدر شهید عربیان هنگام خداحافظی با شهید بابایی، خم شد تا دست او را ببوسد. شهید بابایی می‌کوشید تا دست خود را بکشد و مانع شود؛ ولی موفق نشد. او از این حرکت ناراحت شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

خاطراتی پیرامون واحد تخریب لشکر 41ثارالله:
نوید شاهد - بچه ها بعد از ورود به منطقه‌ي دشمن، با يک قايق عراقي روبه رو شده و با خواندن آيه‌ي وجعلنا خود را از چشم آن ها پنهان کرده بودند. بعد از عبور قايق عراقي، شناکنان تا پتروشيمي رفته و برگشته بودند. توضيحات و مشاهدات اين دو نفر در طرح ريزي عمليات به قرارگاه کمک کرد.
کد خبر: ۴۸۶۴۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

روایتی از " سودابه کارخانه ای" بانوی جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - " سودابه کارخانه ای " یک بانوی جانباز کرمانشاهی در بخشی از خاطرات بمباران هوایی جنگ هشت ساله دفاع مقدس می گوید:« ساعت 9 شب و 17 روز از بهار1364 می گذشت که انفجاری مهیب سقف را بر سرمان خراب کرد. تنها برادرم شهید و سه خواهر دیگرم مجروح شدند من که وضعیت بسیار بدی داشتم به بیمارستان طالقانی منتقل هفت روز تمام بی هوش بودم. چشم چپم را تخلیه کرده بودند...»
کد خبر: ۴۸۶۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی همرزم شهید "محمدعلی حمامی" را منتشر می کند. او روز بیستم تیرماه 1345 در شهرستان خوسف متولد و در دوازدهم شهریور ماه 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران به فیض والای شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی همرزمان شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی خانواده شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطرات از شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

نوید شاهد خراسان جنوبی مصاحبه و بیان خاطرات خانواده از شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵

نوید شاهد - «در کمین‌های طلائیه که رفت و آمد هر 24 ساعت یکبار ممکن بود، نیمه‌های شب 5-4 کیلومتر راه می‌آمد تا برسد به کمین و برای بچه‌ها آب می‌آورد تا احساس تشنگی نکنند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

نوید شاهد - «عراقی‌ها از ترس و وحشت عزاداری‌های اسرا، روز قبل از تاسوعا به بهانه اینکه می‌خواهند به ما واکسن بزنند دارویی تزریق کردند که تا سه روز همه از پا درآمده بودیم. سردرد شدید، تهوع، بی‌حالی و خلاصه خیلی بهم ریخته شده بودیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالی‌نژاد" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۶۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۳

کتاب "نفس‌های خردلی" خاطرات سرهنگ پاسدار علی جلالی فراهانی جانباز شیمیایی هشت سال دفاع مقدس به قلم ژیلا اویسی توسط انتشارات سوره مهر در 220 صفحه منتشر شد.
کد خبر: ۴۸۶۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۳

نوید شاهد - "سلیمان حسین زاده ویرانی" از شهدای والامقام شهرستان بینالود است که خدمت به خلق و از خود گذشتگی را سرلوحه زندگی خود نهاده بود و در این راه نیز جان خود را نثار امنیت و شرف مردم کشورش کرد.
کد خبر: ۴۸۶۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

نوید شاهد - شهدا با پیروی از مولایشان حسین (ع) و یاران وفادارش، ادامه دهنده راه شهادت و ایثار او بودند. شهید "حیدر حیدری" از شهدای دوران دفاع مقدس است. برادرش در روایت خاطرات او می‌گوید که برادر شهیدش هنگام آوردن آب برای هم‌رزمانش به شهادت می‌رسد...»
کد خبر: ۴۸۶۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۲

نوید شاهد - شهید "حسن شوكت‌پور" پانزدهم آذر ۱۳۳۱ در شهر درجزين از توابع شهرستان مهدیشهر ديده به جهان گشود. وی سال ۱۳۶۴ با سمت جانشین لجستیک ستاد مشترک سپاه قطع نخاع شد. بيست و نهم مرداد ۱۳۶۸ در بيمارستان بقيه‌الله تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، ویژه نامه‌ای را منتشر کرده‌‌است که توجه شما را به خواندن آن جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۶۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۲

نوید شاهد - « صدامیان از خدا بی‌خبر آن شب از همه شب‌ها بیشتر خمپاره می‌زدند ولی رزمندگان بدون اعتنا به آتش مزدوران استکبار جهانی به سینه‌زنی و عزاداری خود ادامه می‌دادند ...» ادامه این خاطره را از زبان "رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۲

نویدشاهد - همسر شهید "محمود عبداللهی" می‌گوید: «محمود مشغول خواندن نماز شب بود. آن شب جوری غرق تماشایش شده‌بودم که انگار در این دنیا نبودم. من آن شب در چهره محمود نورانیت خاصی را مشاهده کردم. با خودم گفتم: «نه! دیگه محمود مال این دنیا نیست.» نوید شاهد سمنان توجه شما را به خاطراتی از همسر این شهید گرانقدر جلب می‌کند.
کد خبر: ۴۸۶۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۲

نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «آرام آرام عادت کردیم در شبانه روز حدود 4 ساعت بخوابیم و مابقی اوقات را فقط آموزش می دیدیم. بعد از پایان دوره ی آموزش، ما را به مرخصی فرستادند که به محض بازگشت به قرارگاه رمضان برویم و به منطقه ی عملیات اعزام شویم. بعد از بازگشت از مرخصی متوجه شدیم مأموریت ما لغو شده چون ارتش بعث متوجه قصد رزمندگان سپاه اسلام شده بود.»
کد خبر: ۴۸۶۱۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱

خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت21؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «نامش مهرداد رضایی بود، می گفت 7 روز پیش به عنوان امدادگر یکی از گروهان های عمل کننده در عملیات شرکت کردم ابتدای میدان مین که رسیدیم روی مین رفتم و یک پایم از مچ قطع شد. در میدان مین گیر افتادم...»
کد خبر: ۴۸۶۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱