نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «روزی که می‌خواستند پیکرش را دفن کنند، هر کس از درون مزار همسرم تبرکی برمی‌داشت. پسرم گفت: مامان یک تبرکی هم به من بده. گفتم مادر این‌ها چیزی از بابا ندارند برای همین تبرکی برمی‌دارند.....» ادامه این خاطره جذاب و شنیدنی از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) بود. به خود آقا متوسل شدیم که امشب عیدی ما را بدهید و اگر قرار است اتفاقی بیفتد همین امشب باشد...» ادامه این خاطره جذاب و شنیدنی از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «ما حضور همسرم را حس می‌کنیم. البته بچه‌ها بی‌تابی‌هایشان را دارند. هر چه در این دو سال پیش آمد همان‌طوری بود که محمد دوست داشت...» ادامه این خاطره جذاب و شنیدنی از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «آخرین دیدار من و محمدآقا و بچه‌ها در فرود بود. چند ساعتی در فرودگاه بودیم. همان جا و برای اولین بار ایشان به من گفت: من دوست دارم...» ادامه این خاطره جذاب و شنیدنی از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «محمدآقا در هنگام مشکلاتش به حضرت زینب (س) متوسل می شد و جور هم می شد. عدد ابجد نام بی‌بی زینب (س) ۶۹ است و ایشان این عدد را خیلی دوست داشت...» ادامه این خاطره جذاب و شنیدنی از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

نوید شاهد - شهيد "علی اکبر افضل" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از عمليات خيبر چند روزی کوتاه به مرخصی رفتم. در برگشت سوار بر اتوبوس به سمت اهواز حرکت کردم. ساعت 4 صبح بود و در کیلومتر 20 اهواز بودم که رويای زيبا در خواب ديدم و ...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۶۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۶

نوید شاهد - «حداکثر همکاری‌ها عراقی‌ها در ماه رمضان این بود که غذای صبح را جهت سحر اختصاص داده و غروب تحویل می‌دادند که همان عدسی هر روزه بود که اغلب به لحاظ واقع شدن این ماه مبارک در فصل گرما، عدسی تا سحر ترش می‌شد و خوردن آن موجب ناراحتی معده و گاه اسهال می‌شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات زنده‌یاد، آزاده سرافراز و جانباز "یزدانبخش سیاهکالی‌مرادی " از روزه‌داری در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۳۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۵

خاطرات سردار شهید "کیکاووس پیری" از زبان فرزندش:
نوید شاهد - پدرم در زمان حیاتش نسبت به فرزندان شاهد و خانواده معظم شهدا بسیار حساس بودند. مثلاً زمانی که پدرم از عملیات برمی گشت، ابتدا به دیدن فرزندان شهدا می‌رفت و بعد به خانه می‌آمد و معتقد بود که فرزندان شهدا نباید احساس بی کسی بکنند و اطرافیان باید توجه ویژه‌ای به این عزیزان داشته باشند.
کد خبر: ۵۰۳۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۴

نوید شاهد - «یک روز در حال گذر از کنار رودخانه روستا بود که خودش صحنه شنای جوانان را می‌بیند، گویا آن‌ها سرشان را کاملا در آب فرو می‌بردند که از مبطلات روزه است، محمد با دیدن این صحنه، جلو رفته و با زبان خوش به آن‌ها تذکر می‌دهد، ولی چند تن از آن‌ها به حرف‌هایش توجهی نمی‌کنند که با برخورد تند محمدعلی مواجه می‌شوند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید "محمدعلی برجی" است که در آستانه ماه مبارک رمضان تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۳۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۴

نوید شاهد - مادر شهید "عبدالرضا قزلســفلو" نقل می کند: « هر کاری می‌کردیم برای ازدواج راضی نمی‌شد. آخر به دایی او متوسل شدیم و از او خواستم تا عبدالرضا را راضی کند تا به خواستگاری برویم.» در ادامه متن کامل این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

نوید شاهد - برادر شهید "عبدالرضا حلافی " در خاطره ای از ایشان اینطور می گوید:روزی که قرار بود برود از من خواست تا او را به فرودگاه ببرم.با هم به فرودگاه رفتیم اما پرواز تاخیر داشت دوباره به شهر برگشتیم و دوباره به فرودگاه برگشتیم.موقع خداحافظی عبدالرضا حال و هوای دیگری داشت انگار می دانست که دیگر ما را نمی بیند. خیلی سفارش پدر و مادرم را کرد و گفت از آنها مراقبت کن. موقع رفتن هم مرا خیلی بوسید.آخرین نفری بود که سالن فرودگاه را ترک نمود و سوار هواپیما شد،حتی موقعی که می خواست سوار هواپیما شود برایم دست تکان داد . این آخرین دیدار من و عبدالرضا بود.
کد خبر: ۵۰۳۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۴

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطره‌ای از او می‌گوید: "شهادت همسرم را خودم به بچه‌ها خبر دادم. محمدآقا ۱۶ فروردین ۹۶ در حماه سوریه منطقه تل‌ترابی شهید شد و صبح روزی که به ما اطلاع دادند....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

نوید شاهد_ برابر تصویب «شورای عالی نشان‌ها» در ارتش، نشان فداکاری به شهید «حبیب‌الله افروشه» تعلق گرفت.
کد خبر: ۵۰۳۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۴

نوید شاهد - شهيد "علی اکبر افضل" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «در باغی بزرگ که انتهای آن معلوم بود قدم می زدم. باغی بود که فقط می توان آن را در خيال جلوه دهم. درختان سر به فلک کشيده اش و آبشارهای زيبايش و ...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

نوید شاهد - شهید "فیصل حسنعلی" از شهدای حادثه تروریستی هواپیمای ایرباس سال 1362 در شهر بندركنگ از توابع شهرستان بندرلنگه ديده به جهان گشود و دوازدهم تير 1367 در آب­هاي خليج­ فارس بر اثر اصابت موشك ازناو آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايرباس به شهادت رسيد. پایگاه خبری نوید شاهد هرمزگان یک خاطره از زبان عمه این شهید بزرگوار برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۰۳۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۴

نوید شاهد - شهید "محمود مسافرزاده " یکم فروردین 1315 در شهرستان بندرعباس متولد شد. به همین مناسبت خاطره ای از ایشان از زبان فرزندشان برای علاقه مندان به فرهنگ ایثار و شهادت منتشر می گردد.
کد خبر: ۵۰۳۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

روایتی از همسر شهید " سردار اسمعلی فرهنگیان"؛
نوید شاهد- مریم حیدری فروزان همسر "سردار شهید اسمعلی فرهنگیان" می گوید:« شهید می گفت: اگر من شهید شدم، شما ننشینید و زانوی غم بغل بگیرید و کاری انجام ندهید که دشمنان و ضد انقلاب شاد شوند.»
کد خبر: ۵۰۳۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

خاطره ای خواندنی از رزمنده کرمانشاهی" مرتضی قاسمی"؛
نوید شاهد- رزمنده کرمانشاهی" مرتضی قاسمی" می گوید: « ناگهان دستی از پشت روی شانه‌ام نشست از ترس سرجایم میخ‌كوب شدم. من كه به طرف جلو هدف‌گیری کرده بودم حالا از پشت گرفتار شده بودم. همانطور اسلحه به دست خشکم زد...»
کد خبر: ۵۰۳۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

خاطره ای کوتاه از " فضل الله جابری" از رزمندگان دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "فضل الله جابری" از رزمندگان دوران دفاع مقدس می گوید: «با شهید بروجردی در پاوه بودیم. یکی از نفوذی ها در سپاه پاوه، یک سیلی به شهید بروجردی زد. معاونش خواست برخورد کند اما ایشان اجازه نداد و با آن مرد صحبت کرد. او گفت: «باید فرمانده از خودمان باشد. شما آمدید بین ما تفرقه بیندازید....»
کد خبر: ۵۰۳۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

نوید شاهد - «به مادرم خبر دادم که برای دایی نامه نوشته‌ام دیدم که برق خوشحالی در چشمان مادرم نشست. بعد از دو سه هفته از پست کردن نامه، یکی از کتاب‌ها را که ورق می‌زدم متوجه شدم که متن نامه‌ای که برای دایی نوشته بودم لای کتاب است! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳