همسر شهید «شیخ عباس فلاحی» در ذکر خاطراتی از شهید میگوید: «همسرم میدانست شهید میشود چرا که از قبل خواب شهادتش را دیده بود.» در ادامه این مصاحبه تصویری منتشر میشود.
گزیده سخنان خانوادههای شهدا و ایثارگران در قالب برنامه «حماسه حضور» توسط معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان تهیه شده و منتشر می شود. در این فیلم همسر شهید احمد یوسفی می گوید: همه ارکان نظام و زیرمجموعه نظام فراهم آمده از خون شهداست. پایین آمدن ضریب امنیت، افزایش تهدید و افزایش فشارهای اقتصادی و تحریمها به ما، از جمله عواملی هستند که مردم را ترغیب میکنند تا در انتخابات حضور فعالی داشته باشند. در ادامه این فیلم را مشاهده کنید.
همسر شهید تعریف میکند: «هنوز حنای کف دستانش پاک نشده بود و یک هفته از ازدواجمان نگذشته بود که حسین به خدمت سربازی رفت. بعد از سه ماه برایم نامه نوشت و...»
همسر شهید «فاضل تب» میگوید: «وقتی به خانه آمد آرام و قرار نداشت، قصد داشت که به مراسم تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی برود. به دخترم گفت زود برمیگردد و از پیشمان رفت. بعد از شهادتش هر بار که برایم مشکلی پیش میاد شهید به کمکم میآید. یک بار به خوابم آمد و گفت من زندهام و از رفتنم ناراحت نیستم.»
همسر شهید تعریف میکند: شهید چند روز قبل از شهادتش که حال و هوای جنگ داشت، رفت بازار و یک دست لباس برای پسر ارشدش سجاد خرید و به من گفت: «اگر برنگشتم این پیراهن را به عنوان یادگاری به پسرم بده...»
شهید «دوستعلی کاکایی» در آخرین مرخصی اش به همسرش میگوید: حاج خانم عکس و شناسنامه مرا جایی جلو دستت نگه دار و آمادگی این را داشته باش که اگر گفتند شناسنامۀ فلانی را بده، مجروح شده است، بدان شهید شده ام. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت خاطرهای از همسر این شهید والامقام منتشر میکیند.
همسر شهید تعریف میکند: من اول مانعاش شدم و او گفت: «پسر عمهام قدرتالله شهید شده، زینب مادرش چه لیاقتی داشته که مادر شهید شده است.» همین جمله را که گفت من را کمی آرام کرد.
اصحاب کریمی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ با صدور پیامی درگذشت «حاجیه خانم «عفت شجاع» همسر گرامی شهید معزز سپهبد علی صیاد شیرازی را تسلیت گفت.
اصحاب کریمی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ با صدور پیامی درگذشت «حاجیه خانم «عفت شجاع» همسر گرامی شهید معزز سپهبد علی صیاد شیرازی را تسلیت گفت.
همسر شهید مرتضی ذوالفقاری از نحوه آشنایی و ازدواجش برایمان گفت: «بعد از چهار سال که از ازدواجمان گذشت. تصمیم گرفت به جبهه برود. من که در مورد خودم و فرزندانم از او پرسیدم در پاسخ گفت شما خدایی دارید که بهتر از هرکسی مراقبتان است.»
همسر شهید تعریف میکند: وقتی به او اعتراض کردم که چطور من را با یک بچه میخواهد تنها بگذارد و برود گفت: «موقعیت، موقعیت جنگ است و اسلام در خطر میباشد ...»
همسر «جواد اللهکرمی» شهید مدافع حرم که 14 دلیل برای ازدواج برشمرده بود، گفت: این زندگی، همان چیزی است که به دنبالش بودم و آرزویش را داشتم؛ یک زندگی که همواره با یاد خداست و رنگ و بوی شهدا را دارد.
همسر شهید «احمد روحانی راد» میگوید: احمد تا آخرین لحظههای شهادتش با این که نمیتوانست صحبت کند زیر لب به من میفهماند حجاب را رعایت کنید، فقط کلمه حجاب را زیر لب زمزمه میکرد.
همسر شهید «شروین احمدی زرین کلایی» میگوید: انگار همیشه میدانست سمت چپ سینهاش تیر میخورد، به دختر کوچک مان که شش ماهش بود میگفت: «اینجا را ببوس که این جا روزی تیر میخورد.»
همسر شهید تعریف میکند: شب آخری که با من بود صدایم زد و گفت «من زیارت عاشورا میخوانم و تو نیز با من تکرار کن» آن شب من کلی گریه کردم و در میان اشکهایم برای شوهرم و تمام رزمندگان دعا کردم.
شهید «حیدر رجب پور» از شهدای بسیجی استان ایلام است که اردیبهشت ۱۳۶۶ در جبهه گیلانغرب به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر گرانقدر شهید میگوید: پایبند به انقلاب و نظام باشید و جوانان ما از انقلاب و خون شهدا دفاع کنند و در مقابل دشمن ایستادگی کنند.
همسر شهید تعریف میکند: شهید مرتب به من میگفت «چند هفتهای است حالم مثل قبل نیست و حالت عادی خودم را ندارم، حس میکنم حالم خیلی خوب است.» انگار میدانست که قرار است یک اتفاق خاصی برایش بیافتد.