مادر شهید - صفحه 19

آخرین اخبار:
مادر شهید

مادر شهید «صدری قهفرخی» به دیدار حق شتافت

حاجیه خانم «گوهر میرزائیان» مادر شهید «علی‌مراد صدری قهفرخی» دار فانی را وداع گفت و به دیدار حق شتافت.

مادر شهید معظم«نورالدین بلوچی» به فرزند شهیدش پیوست

مرحومه بانو «زرخاتون رئیسی» همسر معظم شهید «علی بلوچی» و مادر شهید معظم «نورالدین بلوچی» در شهرستان نیکشهر دارفانی را وداع و به همسر و فرزند شهیدش پیوست.
اسناد افتخار؛

همیشه پشت سر پدر و مادرش راه می‌رفت

شهید «ابراهیم زینی‌وند» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که خرداد ماه ۱۳۶۷ در منطقه مرزی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می‌گوید: «ابراهیم بسیار مؤدب بود و برای بزرگتر‌ها احترام خاصی قائل بود، همیشه پشت سر ما راه می‌رفت.» فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

علیرضا عکس‌های خودش را سوزاند

مادر شهید «علیرضا انصاری» بیان کرد: علیرضا عکس‌های خودش را سوزاند، می‌گفت من این عکس‌ها را با قیافه گرفته بودم.

خودم برای رفتن پسرم به جبهه رضایت دادم

رقیه موحدی مادر «شهید ابراهیم جاری نجف‌آبادی» می‌گوید: پسرم بسیار خوش اخلاق و خوش‌رو بود و بیشتر اوقات در بسیج فعالیت می‌کرد و روی حجاب تاکید زیادی داشت. ایشان همیشه می‌گفت امام و نماز جماعت را ترک نکنید، زمانی هم که به رفتن جبهه اقدام کرد به هیچ عنوان مانع‌اش نشدم و گفتم من راضی هستم.

مادر شهید «غلامرضا خدیوی بروجنی» آسمانی شد

«حاجیه‌خانم فرنگیس برجیان» مادر شهید «غلامرضا خدیوی بروجنی» دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

مادر شهید «زاهدی» به فرزند شهیدش پیوست

«هاجر ابراهیم‌زاده» مادر بزرگوار شهید «هادی زاهدی» به فرزند شهیدش پیوست.

مادر سردار شهید «حمید احدی»: تا آخرین لحظه حامی انقلاب هستیم

مادر سردار شهید «حمید احدی» ضمن دعوت از مردم ولایی استان زنجان برای حضور در راهپیمایی 22 بهمن ماه گفت: «می آییم تا برای چندمین بار به دشمن نشان دهیم تا آخرین لحظه حامی انقلاب هستیم.» در ادامه فیلم سخنان این مادر گرانقدر را مشاهده کنید.

مادر شهید «ناطقی» آسمانی شد

حاجیه خانم «فاطمه قربانی» مادر شهید والامقام «رجبعلی (محسن) ناطقی» دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
خاطرات شفاهی والدین شهدا:

لباس کهنه‌اش آمد اما جسدش نیامد

مادر شهید «احمد خلیلی» می‌گوید: «لباس کهنه پسرم آمد اما جسدش نیامد و الان چهل سال است که مفقود شده و هر وقت درِ خانه به صدا درمی‌آید فکر می‌کنم احمد آمده است.»

مادر شهید «عارف فلاحی» به فرزند شهیدش پیوست

مادر شهید «عارف فلاحی» از شهدای شهرستان دیواندره دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
خاطرات شفاهی والدین شهدا:

بعد از هفت سال یه ذره شو برامون تبرک آوردند

مادر شهید «جعفر خنکدار» می‌گوید: «هفت سال مفقود بود، بعد از هفت سال یه ذره شو برامون تبرک آوردند، ما مکه بودیم که برگشتیم، دیدیم چند تا تیکه استخوان بیشتر نبود و من پیراهن سفید احرام رو کفنش کردم.»

مادر شهید ی که پس از 7سال به وصال فرزندش رسید

مادر و خانواده شهید مدافع حرم «مهدی آدینه» پس از هفت سال از شهادتش، مزار شهید خود را در بهشت زهرای تهران زیارت کردند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا:

ولایت‌پذیر از رهبر در تشییع‌ من شرکت کند

مادر شهید «یوسف رضا رضایی» می‌گوید: «پسرم می‌گفت: هر کسی رهبری و ولایت را قبول ندارد، در تشییع من شرکت نکند.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

از بچگی به جدش متوسل می‌شدند

مادر شهید «میرسعید یوسف‌نژاد» می‌گوید: «همه از بچگی‌ به جدش متوسل می‌شدند و نذر و نیاز می‌کردند، میرفتم مزارش می‌گفتن؛ پسرت مریض سرطانی رو شفا داد.»

کتاب «تنها گریه کن» نقد و بررسی می‌شود

نشست نقد و بررسی کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان، برگزار می‌شود.

کلیپ/ای خاک تو مادر من باش و مادری کن

مادر شهید «لطف الله شکری» می‌گوید: پسرم اون موقع میخواستم بهت بگم وقتی میخوای شهید بشی خاک رو دور وبر خودت جمع کن که امام حسین (ع) در صحرای کربلا وقتی می‌خواست شهید بشه خاک رو دور خودش جمع کرد و گفت:‌ای خاک تو مادر من باش و مادری کن.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ؛

مادر گرانقدر شهید والامقام «قدرت اله احمدبیگی» آسمانی شد

مادر گرانقدر شهید والامقام«قدرت اله احمدبیگی» به دیدار حق شتافت، «جمال اسدی» مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام در پیامی درگذشت این بانوی مؤمنه را به شرح ذیل تسلیت گفت.

قسمت سوم| تصاویری از «مادران قهرمان‌پرور» البرزی

نوید شاهد البرز بخش سوم از تصاویر مادران برخی شهدای این استان را به مناسبت فرا رسیدن ولادت حضرت زهرا(س) و روز مادر و در جایگاه مادرانی مجاهد و قهرمان‌پرور منتشر می‌کند.

مهمان امام رضا(ع)

مادر شهید «سیدصفی­ الدین صفوی» می‌گوید: یک روز آمد و گفت: «مادر من می‏ خواهم به مشهد بروم شما هم می‏ آیید؟» من هم که بی‏ خبر، فکر کردم فقط برای زیارت می‏رود، قبول کردم و رفتیم.
طراحی و تولید: ایران سامانه