میگفت: مانع رفتن من نشوید، من راهم را پیدا کردم، من خودم را در جبههها پیدا کردم. اما باز هم پدرم متقاعد نشد. گفت: استخاره باز کنید... ادامه این خاطره از خواهر شهید «قدرتالله زرآبادیپور» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
در وصیتنامه شهید "فضلالله سیفیپورزمانی" میخوانیم: نگذارید خون شهیدان به هدر رود تا خداى ناکرده منافقان و وابستگان به شرق و غرب، اسلام خود درآورده را به شما تحمیل کنند...
دختر داییاش را پسندیده بود، اما باز هم اصرار کرد که اول به جبهه برود و وظیفهاش را ادا کند، بعد عروسی... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مادر شهید «محمود رضایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
شهید "علیاصغر مافیفرد" در وصیتنامهاش آورده است: همیشه در مساجد و حتی نماز دشمنشکن جمعه شرکت کنید و نگذارید دشمنان ضربهای به اسلام و مسلمین بزنند...