وصایای شهدا - صفحه 65

الآن شايد مشكلات مادى و اقتصادى زيادى در كشورمان باشد ما نبايد با اين مشكلات از هدف اصلى مان كه رضاى حق تعالى است برگرديم.

خواهران با رعايت حجابتان و عمل به احكام و مسائلتان روح مرا شاد و با ترك حجاب اسلامى روح من و ديگر شهيدان را ناراحت مى كنيد . پس زن خوبى براى جامعه اسلامى باشيد و فرزندان خوب تربيت كنيد.

برادران و خواهران نماز از يادتان نرود كه امام موسى كاظم (ع) مى فرمايد هر كس نماز را عمدا ترك كند كافر است .

همه ما وظيفه داريم كه از دين وخاكمان دفاع كنيم.

از شما انتظار دارم كه امام را هرگز فراموش نكنيد و دستوراتش را با تمام وجود گوش داده و عمل كنيد. حتما نمازها را در مسجد با جماعت بخوانيد. مگر امام نفرمود كه مساجد سنگرند و تأكيد مى‌كنم بر بالا بردن سطح توليدات كه با خود كفا كردن مملكت مشت دندان شكنى برابر قدرت ها مى‌زنيد.

این آخرین باری خواهد بود که وصیتنامه می نویسم آری ای دنیا دور شو از من که افسارت را بر پشت انداخته ام از چنگال های درنده فقر خود رهانیده ام و از دامهای تو جسته ام. دور شو به خدا که رام و ذلیل تو نخواهم شد که هر جا بخواهی مرا به دنبال خود بکشی و مهار خود را به دست تو نخواهم داد که به هر سو بخواهی بروی.

اما چه خيال هاى پوچى چون خداى متعال تكيه گاه و پشتيبان ما مى باشد چه مزدوران فريب خورده داخلى و چه عمال وحشت زده خارجى در صدد نابودى اين انقلاب مى باشند كه به حق مى دانم هيچگاه موفق نخواهند شد زيرا قرآن هادى ما است و امام عصر ناجى انسان ها هميشه با ما همراه و همگام است پس هيچگونه هراسى نداريم.

کوچکترين کاري که مي توانيم براي اين انقلاب انجام دهيم همان است که برويم و با کفار و دشمنان انقلاب بجنگيم .

آري ببين که زمان همان زمان است و تو اي برادر و اي خواهر وقت زيادي نداري. انتخاب کن يا حسيني باش و يا يزيدي و در آخر مي خواهم بگويم اگر با پيروزي بر عراق همه چيز تمام مي شود سخت در اشتباه هستيم.

مردم در اينجا هر لحظه آدم را استقبال مى‌كند. در چمدان من مبلغ دويست تومان پول است آن را به كتابخانه اسلامى روستای آبرومند هديه كنيد و تمام مجلات و كتاب ها و روزنامه هايم را به كتابخانه اسلامى آبرومند بدهيد. خدا نگهدار همه مستضعفين باشد. به اميد روزى كه اسلام در سطح جهان به رهبرى امام امت خمينى كبير حكم فرما شود تا امام مان بيايد.

در فکرم که چه کرده ام به نزد خدا که چنين مورد عفو قرار گرفته ام و موفق شدم در راه اسلام و برقراری آن قدم بردارم.

پروردگارا اين آرزوى ناچيز را اگر صلاح خود ميدانى برآورده ساز كه ديگر تاب تحمل وجود و قرار داشتن در اين جسم خاكى را ندارم. بارى برادران عزيز شهيد شدن در راه حق تنها آرزويى است براى هر فرد مسلمان و متعهد.

سلام گرم برادر كوچكت احمد بحيرايي را از قصر شيرين بپذير و اميدوارم هميشه در پناه لطف خداي بزرگ زندگي شيريني با خانواده خود داشته باشيد. خواستم خدمت برسم بندر عباس اما گويا ملكي را ندا سر داد كه اي جوان مگر صداي هل من ناصر ينصرني خميني را نشنيدي؟ قلبم به تپش درآمد و دنيا برايم بي ارزش شده بود و يك ساعت نتوانستم تكان بخورم.

شهید زارع می نویسد: از شما خانواده عزيزم تقاضا دارم كه به هيچ وجه براى اينجانب خرجى پس از شهادتم نكنيد و اگر كسى خواست چه پدرم و چه فاميلهايم خرجى بكند اين خرج را به جبهه ها بپردازند و من از شما خانواده محترم مى خواهم كه براى من گريه نكنيد و شب و روز دعا براى سلامتى امام بكنيد.

دانش آموز شهید عباس تجرد در وصیت خود می نویسد: «من براي تحقق بخشيدن اين امر لبيک گفتن به ندای هل من ناصرا ينصرنی حسين که اين بار را گلوی رهبر عزيزمان بيرون مي آيد پای به جبهه نهادم.»

شهادت عبارت است از پايان دادن به فروغ درخشان حيات در كمال هشيارى و آزادى و آشنايى با ماهيت حيات كه از ديدگاه معمولى عقل و خرد در متن طبيعت مطلوب مطلق مى باشد در راه وصول به هدفى كه والاتر از حيات طبيعى است.

برادران حسين زمان حسينى است كه در برابر يزيد قد علم كند و با ريختن خون خود ريشه يزيديان را از بيخ و بن بكند و زمانى انسان مى تواند نداى حسين گونه را سر دهد كه يزيد زمان را نابود كند. با نشستن در زير رگبار مسلسل ها و تانك ها شايد شود و در ضمن اين بنده حقير و گناهكار پاى در چكمه ميكند و خود را جزئى از قافله حسين (ع) ميدانم و اميدوارم كه بتوانم نداى حسين را در صحراى كربلا به گوش تمامى جهانيان برسانيم كه اگر دين نداريد جوانمرد و آزاده باشيد و از شما امت حزب الله ميخواهم كه هميشه وحدت و يكپارچگى را حفظ نمائيد و در نمازهاى دشمن شكن جمعه شركت نمائيد و پيرو خط ولايت فقيه باشيد.

اگر مى خواهيم از اين مدت بهترين بهره را برده باشيم بايد كارهايمان را خالص براى خدا كرده باشيم كه در دادگاه او فقط اعمالى پذيرفته است كه از روى اخلاص باشد مگر اين است كه اگر 40 صباح كار از روى اخلاص انجام دهيم چشمه هاى حكمت بر دل ما جارى مى شود. پس چرا چنين نكرديم و نمى كنيم و همگام با اين بايد از ميان اعمال بهترين را برگزينيم .

شهيد دانش آموز "حسن پژمان" در وصیت خود می نویسد: «اگر شهيد شدم که همنشين حسين(ع) و ائمه اطهار(ع) می باشم و هر چقدر بکشيم از کفار باز هم برای نجات اسلام و ناموس بوده باز هم به گفته امام امت بهشتي هستيم.»

من مسلمان پيرو خط امام و هوادار روحانيت مبارز، آنچه از دنيا مى شناسم اين است كه به خاطر مال و زيور دنيا به اينجا نيامده ام بلكه اين محل امتحان و آزمايش است. من در اين راه قدم نگذاشتم كه ديگران مرا تحسين كنند بلكه تنها و تنها به خاطر خدا و فى سبيل الله در اين راه قدم گذاشتم. وجود امام براى ما يك نعمت است كه خداوند بر ما عطا كرده و اگر قدر اين نعمت را بدانيم هميشه سرفراز و سربلند خواهيم بود .