خاطرات والدین شهدا

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات والدین شهدا
مادر شهید «محمدرضا سمیعی‌زاده»:
«محمدرضا طی دوران قبل از انقلاب اسلامی، در راهپیمایی‌های علیه رژیم شاهنشاهی حضور فعالی داشت و در یکی از این راهپیمایی‌ها به دلیل پرتاب سنگ، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت که با زیرکی، از این موقعیت فرار کرد و به خانه بازگشت. پسرم در این دوران، نوجوانی با روحیه‌ای انقلابی، مذهبی و مردمی و از اعضای فعال بسیج بود و همواره در کار خیر، کمک به مردم و احترام به بزرگ‌تر‌ها پیش‌قدم بود ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید «محمدرضا سمیعی‌زاده» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» گفت: افتخار می‌کنم فرزندم همانند امام حسین(ع) و یارانش، در راه اسلام و قرآن شهید شده. البته، فرزند مثل قلب انسان است، از دست دادنش دل را می‌سوزاند. مثل این است که بدنت را بسوزانند. اما وقتی فکر می‌کنم که این فداکاری برای اسلام بوده، آرام می‌شوم.
کد خبر: ۵۸۸۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۷

پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» گفت: افتخار می‌کنم فرزندم همانند امام حسین(ع) و یارانش، در راه اسلام و قرآن شهید شده. البته، فرزند مثل قلب انسان است، از دست دادنش دل را می‌سوزاند. مثل این است که بدنت را بسوزانند. اما وقتی فکر می‌کنم که این فداکاری برای اسلام بوده، آرام می‌شوم.
کد خبر: ۵۸۸۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۷

پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
پدر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» گفت: افتخار می‌کنم فرزندم همانند امام حسین(ع) و یارانش، در راه اسلام و قرآن شهید شده. البته، فرزند مثل قلب انسان است، از دست دادنش دل را می‌سوزاند. مثل این است که بدنت را بسوزانند. اما وقتی فکر می‌کنم که این فداکاری برای اسلام بوده، آرام می‌شوم.
کد خبر: ۵۸۸۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۷

مادر شهید «محمدرضا شوکتی» در مصاحبه‌ای، نماز خواندن فرزند شهیدش را در شب یازدهم رمضان را روایت می‌کند که شما را به تماشای قسمتی از فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۸۸۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

مادر شهید «محمدرضا شوکتی» در مصاحبه‌ای، نماز خواندن فرزند شهیدش را در شب یازدهم رمضان را روایت می‌کند که شما را به تماشای قسمتی از فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۸۸۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

پدر شهید «علیرضا کریمی» نقل می‌کند: «همان شب که به شهادت رسید، حال عجیبی به من دست داد و احساس کردم فرزندم شهید شده است.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۰۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳

در قسمتی از کتاب «آخرین وداع» که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است، می‌خوانید: «مرخصی آخرش که تمام شد توی حیاط جمع شده بودیم تا با او وداع کنیم. خواهرش برای او یک لیوان آب آورد، اما قبل از اینکه عمران آب را بگیرد. لیوان شکست و آب ریخت. با ریختن آب دل ما هم ریخت».
کد خبر: ۵۵۳۷۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «امیرحسین جمشیدی» می‌گوید: پسرم هیکل رشیدی و قد بلندی داشت که به جبهه رفت. بعد از هفت سال که پیکرش برگشت، فقط جمجمه‌اش در تابوت بود و اثری از آن هیکل رشید نبود.
کد خبر: ۵۴۷۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۱

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «داود صارمی» می گوید: پسرم قبل از شهادتش گفت: زمانی که کسی فوت می‌کند لباس سیاه نپوش و بر مزارش شیون نکنید. بعد از شهادتش تا الان نه لباس سیاه پوشیدم و نه بر مزارش شیون کردم.
کد خبر: ۵۴۵۱۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

گفتگو با همسر و مادر شهیدان «یوسفعلی، ستاره و صبا شهرکی»
«زهرا احمدی پناه»، می‌گوید: «جنگ تحمیلی تازه شروع شده بود، با بچه‌هایم منزل بودم. به یکباره دشمن منازل مسکونی را بمباران کرد و همگی زیر آوار ماندیم، بچه‌هایم طاقت نیاوردند و به شهادت رسیدند. نمی‌دانم مصلحت خداوند چه بود که من زنده ماندم.»
کد خبر: ۵۴۵۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(4)
پدر شهید محمدجعفر منتخبی در خاطرات خود می گوید: اگر انسان در زندگی خود کج روی داشته باشد فایده ای نصیب او نخواهد شد. محمد نیز به وظایف خود در خانواده آشنا بود و رفتار مناسبی در خانواده داشت.
کد خبر: ۵۲۹۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۳

گفتگوی تصویری با مادر شهید « غلامرضا سیاه کمری»؛
مادر شهید «غلامرضا سیاه کمری» می گوید: آخرین باری که غلامرضا راهی جبهه می شود با خواهرش خداحافظی می کند و می گوید پیرو خط امام خمینی (ره) باشید و حتما سلام مرا به مادرم برسانید.
کد خبر: ۵۲۶۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۵

گفتگوی تصویری با مادر شهید «علی امینی»؛
مادر شهید «علی امینی» می گوید: علی از بچگی مؤمن بود. 16 سالگی وارد ارتش جمهوری اسلامی شد و با شروع جنگ تحمیلی به قصر شیرین اعزام می شود اما غافل از این که آنجا به دست عراقی ها افتاده و همان جا اسیر و در اثر شکنجه بعثی ها به شهادت می رسد.
کد خبر: ۵۲۶۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

گفتگوی تصویری با مادر شهید «عبدالرضا شکوری»؛
مادر شهید «عبدالرضا شکوری» می‌گوید: فرزندم 15سال داشت که وارد بسیج شد و از طریق بسیج به جبهه و جنگ راه یافت. به او گفتم: ممکن است در جنگ اسیر شوی و اسارت را نتوانی تحمل کنی، در پاسخ گفت: مادرم من اسیر نمی شوم شهید می شوم.
کد خبر: ۵۲۴۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - شهید «نادر شادیوند» از شهدای فرهنگی استان ایلام است که به عنوان بسیجی به دفاع از مملکت خویش پرداخت و سرانجام در آبان ماه 1366 در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می گوید: «نادر بارها به من می گفت مادر دوست دارم من شهید بشوم و تو مادر شهید...». در ادامه فیلم این گفتگو تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۰۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۱