«سال ۱۳۶۶ بود که در خط شلمچه پاسگاه زید بودم. تابستان گرم و طاقتفرسایی داشت. حدودا ۴۲ درجه بالای صفر بود که شدت گرما امان بچهها را بریده بود ...» ادامه این خاطره از «حمیدرضا احمدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «احمد درب هنزی- پاک روان» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر میشود. این آزاده سرافراز در 15 مهر 1346 در شهرستان بهاباد یزد به دنیا آمد. در عملیات کربلای 5 در 11 بهمن 1365 به اسارت درآمد. وی بیش از 3 سال و هفت ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه تکریت 11 بود و سرانجام 5 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز اسد امیدی متولد ۱۳۴۷ شهرستان مهران چندین مرحله دواطلبانه به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر ۳ زخمی و به درجه جانبازی نایل آمد. او در پارهای از سخنانش میگوید: پیرو دستورات مقام معظم رهبری باشیم و از اسلام و ممالک اسلامی دفاع کنیم. در ادامه این کلیپ تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۱۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «احمد درب هنزی- پاک روان» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر میشود. این آزاده سرافراز در 15 مهر 1346 در شهرستان بهاباد یزد به دنیا آمد. در عملیات کربلای 5 در 11 بهمن 1365 به اسارت درآمد. وی بیش از 3 سال و هفت ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه تکریت 11 بود و سرانجام 5 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۰۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
سردار ایزدی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه، در معرفی سردار شهید «جمیل شهسواری» گفته است: «ارتفاعات بلند و سترگ منطقه دیواندره، مریوان، بانه و کوههای چهل چشمه در مقابل صلابت و ایستادگی او و یاد چهره مردانهاش، به لرزه میافتاد.»
کد خبر: ۵۳۱۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
«بدون مقدمه به آقای افشار گفت دوستی که داشتی شهید شد. آقای افشار با ناراحتی پرسید که چه کسی را میگوید و دوستش در جواب گفت: عاملی. من زودتر از آقای افشار مشوش و مضطرب شدم و از دوستش پرسیدم که کدام عاملی را میگویی؟ او هم با خونسردی جواب داد: علیاصغر. همان که ایرج صدایش میکردند ...» ادامه این خاطره از جانباز سرافراز «عمران ثقفی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۷
فرزند جانباز کرمانشاهی:
« محمد مهدی کریمی» فرزند جانباز کرمانشاهی« بهمن کریمی» می گوید: من بعد از دوران اسارت پدر به دنیا آمده ام. خیلی به حرف های پدر دقت نمی کردیم. حالا که کلاس چهارم هستم تا اندازه ای آن ها را می فهمم و تصمیم دارم قدر رنج های پدرم و دیگر رزمندگان را بدانم و با مفید بودنم از وطن آنها پاسداری کنم.
کد خبر: ۵۳۰۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
جانباز ۷۰ درصد حمید جهانبخشی:
«منطقه ما یک لحظه زیر آتش قرار گرفت و من آن لحظه زمین افتادم. دستم را فصیحرامندی گرفت. سوره والعصر را میخواندم. صدای خون را میشنیدم که از چشمانم بیرون میآمد. به بیمارستان صحرایی منتقلم کردند، اما هیچ امکاناتی آنجا نبود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز ۷۰ درصد بصیر «حمید جهانبخشی» است که همزمان با روز جانباز تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۰۸۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۸
خاطرات شفاهی جانباز ایلامی؛
«حشمت اله عباسی» از جانبازان 25 درصد دفاع مقدس است که دوزادهم اسفندماه 1364 در سلیمانیه عراق عملیات والفجر 9 به درجه جانبازی نایل آمد. وی در قسمتی از صحبت هایش می گوید: این انقلاب در سایه رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری و نثار خون شهدا و جانفشانی ایثارگران پا گرفته و ما باید پاسدار خون شهدا باشیم و راه آنها را ادامه دهیم.فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۰۸۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
علی احمد ترکمند جانباز ۷۰ درصد درباره خاطرات خود از جبهه ها گفت: بعد از گذشت سالها همچنان حسرت روزهای جبهه را دارم و حس میکنم گمشدهای در جبههها دارم.
کد خبر: ۵۳۰۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
شهید «بختیار فتاحی» از شهدای کردستان است که در روستای «چشمیدر» به دنیا آمد و پس از رشادتهای فراوان، حین درگیری با گروهکهای ضد انقلاب در سن ۱۵ سالگی به شهادت رسید. در ادامه چند خاطره این شهید والامقام را باهم میخوانیم.
کد خبر: ۵۳۰۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
خاطرات شفاهی جانبازان 70درصد
اصغر اشکانی نادی جانباز 70درصد شهرستان اسلامشهر میگوید: «در منطقهِ رود کرخه بودم، که بیسیم زدن آماده باشید که قرار است رزمندگان به خط مقدم برای مقابله با دشمن اعزام شوند. به منطقه که رسیدیم من در حال تخلیه مهمات از پشت کامیون بودم...» در ادامه مصاحبه تصویری با این جانباز را میبینید.
کد خبر: ۵۳۰۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
شهید «سیدعسگری زرگری» متولد شهرستان سمنان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «عسگری در خواب، نحوه شهادتش را برایم تعریف کرد.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۰۶۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
روایت «شهین نادری» از همسر شهیدش؛
همسر شهید «هوشنگ مداحیپور» می گوید: حاصل شش سال زندگی مشترک ما، سه فرزند و خاطرات زیبایی است که از اوج ایثار و عشق هوشنگ به امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در ذهن من جای گرفته است.
کد خبر: ۵۳۰۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
«سیمهای بکسل را بستیم به پایهای طاق نصرت وسط میدان. همه کارهای بالا و پایین رفتن از طاق نصرت را شهید حسنپور انجام میداد ساعت حدود ۴ بعداز ظهر بود که شهید حسنپور رفت بالا و نظامیان او را دیدند و شروع کردند به تیراندازی، با حرکت ماشین و تکبیر مردم تاج ستمشاهی از جا کنده شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا حسنپور» معاون فرمانده لشگر 17 علیبنابیطالب(ع) است که همزمان با سالروز شهادتش تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۰۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴
«بازگشت» یکی از خاطرات ی است که در کتاب «اصحاب درد» به قلم «زهرا شاهینی» آمده است. این کتاب گزیدهای از خاطرات ۴۹ جانباز پنجاه تا هفتاد درصد شهرستانهای سمنان، مهدیشهر و سرخه است که توسط نشر شاهد به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۳۰۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
برشی از کتاب «بگو به جان امام»؛
در خاطرات «فاطمه پورجوپاری» همرزم شهید "علی ایرانمنش" آمده است: یکی از دردناکترین صحنههایی که دیدهام، صحنه رویارویی با پیکر نوجوان شهید «علی ایرانمنش» بود، چهرهی پاک و معصوم علی، ما را میخکوب کرد. به قدری او را شکنجه کرده و با قنداق تفنگ به صورت و بدنش کوبیده بودند که صورتش له و استخوانهایش شکسته شده بود. جنازه علی را که دیدم به نظرم آمد یک مرد چهل ساله را اینگونه شهید شهید کردهاند.
کد خبر: ۵۳۰۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴
خاطراتی از شهید «علی يار شول»؛
شهید علی یارشول گفت: اگر قرار است كه من تكّه تكّه شوم تا صدای انقلاب در جهان طنين افكن شود، پس ای خمپارهها و ای تيرهای بلا مرا دريابيد و گوشت و استخوانم را قطعه قطعه كنيد. من حاضرم و راضی هستم كه كوچكترين اثری از من نماند، اما نور انقلاب جهان را روشن كند.
کد خبر: ۵۳۰۵۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۳
خاطره خودنوشت شهيد حميد شبانپور«1»
شهيد «حميد شبانپور» در نامه ای از خاطرات خود برای خانواده می نویسد: «امروز عصر مورخ 1 اسفند 1361 برگشتيم خط. ما شب در انديمشک منزل چند نفر از مجاهدان عراقی خوابيديم و...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
خاطره خودنوشت شهيد حميد شبانپور«2»
شهيد «حميد شبانپور» در خاطره ای می نویسد: «خانواده عزیز دو تا جوک برايتان می نويسم. چند شب قبل، چند نفر از برادران می روند که مين های بعثی را خنثی کنند. وقتی به ميدان مين می رسند...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲