والدین شهدا - صفحه 5

آخرین اخبار:
والدین شهدا
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

حمیدرضا با دستکاری شناسنامه‌اش راهی جبهه شد

مادر شهید «حمیدرضا افسری» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حمیدرضا بعد از پایان تحصیل ابتدایی مشغول به کار شد و سال 1363 از طریق دستکاری شناسنامه راهی جبهه شد. بعد از شهادت پسر عمویش علاقه‌اش به جبهه بیشتر شد و طاقت ماندن نداشت و بعد از دوره آموزشی در جبهه شهید شد.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

نوجوانی که دوبار در جبهه مورد حمله شیمیایی قرار گرفت

پدر شهید «محمد خاکپور» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «محمد که به دنیا آمد، خیر و برکت به خانه ما وارد شد و زندگیمان متحول شد. چهارده سالگی خواست به جبهه برود. 4 سال که در جبهه بود شیمیایی شد؛ مدتی که در بستر مجروحیت شیمیایی بود خیلی بی‌طاقتی می‌کرد با آن که مجروح بود مجدد به جبهه رفت و این‌بار که مجدد مورد مجروحیت قرار گرفت به شهادت رسید.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

قاب عکسی که شهید برای مادرش به یادگار گذاشت

مادر شهید «مقصود آجرلو» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «مقصود مرخصی که آمده بود یک عکس از خود را قاب کرده بود و برایم آورد که یادگاری باشد برایم از او.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

خاطرات مادر شهید «علی نجات ملکی»

مادر شهید "علی نجات ملکی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «علی نجات از کودکی کار می کرد. 18 سالگی رفت سربازی و برای همه بخشنده بود. »
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

پاسدارها سلامت باشید که شما همه سربازهای من هستید

مادر شهید "ابوالفضل شریف زاده" در خاطراتی از فرزندش می گوید:«ابوالفضل پاسدار بود. او فرزند بسیار آرام و سربه‌زیری بود. وقتی خبر شهادتش را شنیدم به صورت خود لطمه زدم و شیون می‌کردم بعد بلند شدم و گفتم پاسدارها سلامت باشید که شما همه سربازهای من هستید و دوستتان دارم. »
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهادت اجری بود که فضل‌الله در پی رسیدن به آن بود

مادر شهید «فضل الله اصغری» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «فضل الله چهار ماه در بسیج بود و بعد از بازگشت اقدام کرد تا به سربازی برود با اینکه برادرش جبهه بود و شش ماه به موعد سربازی‌اش مانده بود، راهی جبهه شد که من به او می‌گفتم مادر من می‌ترسم که شهید شوی و او در پاسخ می‌گفت امام گفته باید بروم و این یک مسئولیت شرعی است برایم.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

ماجرای چوپانی که بعد از شهادت زائر امام رضا (ع) شد

مادر شهید «حسین بیاتی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حسین در روستا چوپانی می‌کرد، وقتی زمان سربازی‌اش فرا رسید از من خواست به جبهه برود، او می‌دانست که شهید خواهد شد. بعد از شهادتش او را به حرم امام رضا (ع) بردند و من از طریق تلویزیون متوجه شدم حسن شهید شده است.»
درد و دل‌های عاشقانه مادر شهید ابراهیمی؛

بعد از چهل روز جبهه، به او گفتم نرو

"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می‌باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با مادر شهید «حسین ابراهیمی خوسفی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

پانزده دانش‌آموز مدرسه‌ که با هم عازم جبهه شدند

مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» می‌گوید: ساعت 10 صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خونه و گفت مادر مدرسه ما 15 دانش‌آموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آنها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

غیرت و حس ناموس‌پرستی شهید «حمیدرضا غیاث آبادی»

والدین شهید حمیدرضا غیاث آبادی از غیرت و حس ناموس پرستی فرزند شهیدشان خاطراتی را بیان نمودند: «حمیدرضا بسیار خوب قرآن را تفسیر می‌کرد وقتی می‌خواست راهی جبهه شود پدرش رضایت‌نامه‌اش را برایش نوشت. او با شنیدن فریاد یا حسین در جبهه‌ها و اطلاع از کشته شدن دختران ایرانی به دست حزب بعث راهی جبهه شد.»
خاطرات شفاهی؛

پسرم «محمد» به جمع خوبان خدا پیوست

شهید «محمد جعفر زاده» از شهدای بعد از جنگ تحمیلی است که اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ در منطقه سردشت بر اثر انفجار مین گرو‌های ضد انقلاب و اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می گوید: وقتی خبر شهادت محمد را به ما دادند گقتم فدای امام حسین، او به جمع خوبان خدا پیوسته است. در ادامه فیلم خاطرات شفاهی والدین این شهید والامقام تقدیم حضورتان می‌شود.
گزارش تصویری/

پیکر پدر شهیدان «آذرمی» در جوار فرزندانش آرام گرفت

پیکر پدر بزرگوار شهیدان والامقام «آذرمی» در مراغه تشییع و با شرکت مردم ولایی و شهید پرور مراغه به خاک سپرده شد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

می‌گفت به جبهه می‌روم تا دشمن بر ما چیره نگردد

پدر بسیجی شهید سعدالله قیصربیگی می گوید: پسرم می گفت به جبهه می روم تا دشمن بر ما چیره نگردد، از اینکه به جبهه می روند خودشان خیلی خوشحال بودند. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.

سیزده بدر به یاد ماندنی

شهید «مهرداد هاشمی» از شهدای بسیجی دفاع مقدس استان ایلام است که فروردین ماه ۱۳۶۲ در تپه دوقلو مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می‌گوید:پسرم روز سیزده بدر که همه در دامن طبیعت بودند به شهادت رسید و خبر شهادت وی را چهاردهم فروردین به ما دادند. در واقع مهرداد با شهادتش در این روز، سیزده بدر هر سال را برای ما به یادماندنی‌تر می‌کند. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان می‌شود.

صدای روح بخش «رضا» هر غروب محله را پر از فضای معطر اذان می‌کرد

شهید «رضا ملکی» از شهدای نوجوان استان ایلام است که سی امین روز از فروردین ماه 1384 در مسجد حضرت زینب(س) بر اثر انفجار گلوله توپ عمل نکرده در مقابل مسجد حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر گرانقدر شهید می گوید: رضا بیشتر اوقات مؤذن و مکبر مسجد بود و با صدای روحانیش هر غروب محله را پر از فضای معطر اذان می‌کرد. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

عکس امام روی جلد تمام کتاب هایش بود

شهید «حسین خسروی» از شهدای بسیجی استان ایلام است که آذرماه 1365 در منطقه شوش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می گوید: «حسین خیلی عاشق امام بود و عکس امام را که روی جلد تمام کتاب هایش بود نشانم داد و گفت مادر من فدایی امامم می شوم». فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

تک فرزندی که هوای شهادت به سرش زده بود

فاطمه مادر شهید "علیرضا شیرخانی" در خاطرات فرزند شهیدش گفت: «علیرضا میخواست شناسنامه اش را با پدرش عوض کند و به جبهه برود او را با این سن کمش به جبهه نمی بردند اینقدر پیگیر شد تا توانست راهی جبهه بشود. تک فرزند بود و دلش گرفته بود که برود جبهه»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

از باغهای شهابیه تا باغهای بهشت برین

فاطمه امیری از خاطرات فرزند اولش شهید "علیرضا محمدی" می‌گوید: «همه از علیرضا راضی بودند. او هیچ کس را از خود نمی رنجاند و هرگز نمازش ترک نمی شد. جنگ که شد وارد بسیج شد. کتاب هایش را در باغ گذاشته بود و به جبهه رفت و دیگر نیامد.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

من و پسرم با هم به جبهه رفتیم

سبزعلی رضایی پدر شهید "غلامحسین رضایی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «ما با هم به جبهه می رفتم. او به کردستان رفته بود و برای بار دوم که رفت شهید شد.»
به مناسبت روز بزرگداشت شهدا؛

مدیرکل بنیاد قزوین از مقام والدین شهدا تجلیل کرد

به مناسبت روز بزرگداشت شهدا، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین طی دیداری از مقام والای والدین شهدا تجلیل کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه