گفتگو با پدر شهید«منصور حسنی»
«احمد حسنی» پدر شهید می گوید: منصور جوانی دیپلمه و مؤمن بود که در سال ۱۳۶۱ داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در عملیات منطقه شلمچه به شهادت رسید که لحظات وداع، الهام قبل از شهادت و صبر پس از داغ فرزندم را هیچگاه فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۵۹۰۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
گفتگو با پدر شهید«منصور حسنی»
«احمد حسنی» پدر شهید می گوید: منصور جوانی دیپلمه و مؤمن بود که در سال ۱۳۶۱ داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در عملیات منطقه شلمچه به شهادت رسید که لحظات وداع، الهام قبل از شهادت و صبر پس از داغ فرزندم را هیچگاه فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۵۹۰۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
گفتگو با پدر شهید«منصور حسنی»
«احمد حسنی» پدر شهید می گوید: منصور جوانی دیپلمه و مؤمن بود که در سال ۱۳۶۱ داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در عملیات منطقه شلمچه به شهادت رسید که لحظات وداع، الهام قبل از شهادت و صبر پس از داغ فرزندم را هیچگاه فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۵۹۰۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
شهید«علی میرزا رستمی گومه»
شهید«علی میرزا رستمی گومه» در بخشی از وصیت نامه اش آورده است: پدر عزیز و مادر مهربانم، برادران نور چشمم و خواهران دلسوزم مانند سایر خانواده های شهدا باشید در حالی که این وصیت نامه را می نویسم در مهران در پشت تپه هایی همراه برادران دیگر هستیم و تیراندازی می کنیم.
کد خبر: ۵۹۰۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید«علی میرزا رستمی گومه»
شهید«علی میرزا رستمی گومه» در بخشی از وصیت نامه اش آورده است: پدر عزیز و مادر مهربانم، برادران نور چشمم و خواهران دلسوزم مانند سایر خانواده های شهدا باشید در حالی که این وصیت نامه را می نویسم در مهران در پشت تپه هایی همراه برادران دیگر هستیم و تیراندازی می کنیم.
کد خبر: ۵۹۰۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «علی میرزا رستمی گومه»
شهید «علی میرزا رستمی گومه» در بخشی از وصیتنامهاش آورده است: پدر عزیز و مادر مهربانم، برادران نور چشمم و خواهران دلسوزم مانند سایر خانوادههای شهدا باشید در حالی که این وصیتنامه را می نویسم در مهران در پشت تپههایی همراه برادران دیگر هستیم و تیراندازی میکنیم.
کد خبر: ۵۹۰۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «علی میرزا رستمی گومه»
شهید «علی میرزا رستمی گومه» در بخشی از وصیتنامهاش آورده است: پدر عزیز و مادر مهربانم، برادران نور چشمم و خواهران دلسوزم مانند سایر خانوادههای شهدا باشید در حالی که این وصیتنامه را می نویسم در مهران در پشت تپههایی همراه برادران دیگر هستیم و تیراندازی میکنیم.
کد خبر: ۵۹۰۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
وصیتنامه شهید «عیسی رحیمی»
شهید «عیسی رحیمی»، دانشآموخته کشاورزی و رزمنده بسیجی، در وصیتنامه خود انقلاب اسلامی را میراث انبیا دانست.
کد خبر: ۵۹۰۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
روایتی عاشقانه از وصیتنامه شهید «امجد رحیمی»
شهید «امجد رحیمی» در متن وصیتنامهاش آورده است: مادر مبادا گریهات کفار و منافقین و بدخواهان را خوشحال کند مادر جان لباس خونینم را نگهدار تا وقتی برادرانم و خواهرانم و بچه کوچک خودم بزرگ شدند به آنها نشان دهی. مادر جان به همه تبریک بگو، به به براداران سپاه پاسداران تبریک بگو.
کد خبر: ۵۹۰۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
روایتی عاشقانه از وصیت نامه شهید«امجد رحیمی»
شهید«امجد رحیمی» در متن وصیت نامه اش آورده است: مادر مبادا گریه ات کفار و منافقین و بدخواهان را خوشحال کند مادر جان لباس خونینم را نگهدار تا وقتی برادرانم و خواهرانم و بچه کوچک خودم بزرگ شدند به آنها نشان دهی. مادر جان به همه تبریک بگو به به براداران سپاه پاسداران تبریک بگو.
کد خبر: ۵۹۰۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
روایتی عاشقانه از وصیت نامه شهید«امجد رحیمی»
شهید«امجد رحیمی» در متن وصیت نامه اش آورده است: مادر مبادا گریه ات کفار و منافقین و بدخواهان را خوشحال کند مادر جان لباس خونینم را نگهدار تا وقتی برادرانم و خواهرانم و بچه کوچک خودم بزرگ شدند به آنها نشان دهی. مادر جان به همه تبریک بگو به به براداران سپاه پاسداران تبریک بگو.
کد خبر: ۵۹۰۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «علی عسگر خسروی» هشتم اردیبهشت 1344 در شهرستان سنقر متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، به عنوان رزمنده راهی جبهه شد. او با ایمان راسخ و اعتقاد به پیروزی اسلام، در تاریخ 6 مرداد 1367 در کرند غرب به درجه شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
مروری بر زندگی شهید «حیدر پسندی»؛
شهید «حیدر پسندی» با حضور فعال در جبههها و در مسئولیتهای سپاه، نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا میکند. او که از سالهای آغازین انقلاب در کنار مردم بود، در طول جنگ با فداکاری و شجاعت در راستای اهداف انقلاب تلاش کرد.
کد خبر: ۵۹۰۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
مروری بر زندگی شهید «حیدر پسندی»؛
شهید «حیدر پسندی» با حضور فعال در جبههها و در مسئولیتهای سپاه، نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا میکند. او که از سالهای آغازین انقلاب در کنار مردم بود، در طول جنگ با فداکاری و شجاعت در راستای اهداف انقلاب تلاش کرد.
کد خبر: ۵۹۰۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید«سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید«سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید«سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید «سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید «سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
روایتی خواندنی از خواهر شهید «سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن میانداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸