خاطرهای از شهید «عبدالله صالحی»
دوست شهید تعریف میکند: این شهید بزرگوار همیشه یک جمله بر زبان داشت که با آن همیشه والدینش را برای اینکه بتواند به جبهه برود راضی میکرد، جملهای که میگفت این بود؛ پدرجان، مادر عزیزم، آنجا بهشت است، در آنجا محمود ورزشکاری و کیوان اویسی هستند، چطور من اینجا بمانم و کاری نکنم.