پاسدار وظیفه - صفحه 4

پاسدار وظیفه
تاملی کوتاه بر زندگی شهید جهانگیر شهبازی

در درگیری با ضد انقلاب 10 نفر را به هلاکت رساند

در روستای پیر ولی به کمین ضدانقلاب ها افتاد و پس از کشتن 10 نفر از آنان به درجه رفیع شهادت رسید
زندگینامه

عاشق امام خمینی(ره) بود / مروری بر زندگی پاسدار وظیفه شهید اسماعیل محمدی

اسماعیل در سن قانونی لباس پاسداری بر تن نمود و راهی مناطق عملیاتی و مرزهای مقدس جمهوری اسلامی گردید و وظیفه خود را در تامین امنیت و آزادی ملت شریف ایران ادا کرد...
فرازی ازوصیت نامه پاسدار شهید مصطفی خسروی؛

التماس دعای شهید از خانواده

موقع نماز برایم دعاکنید که بتوانم راه امام را ادامه دهم.
با حضور مردم شهیدپرور انجام شد

تشییع پیکر مادر شهید صفری‌حسین‌آبادی در قزوین

پیکر "منصوره حسن‌پور" مادر گرانقدر شهید قاسم صفری‌حسین‌آبادی با حضور مردم شهیدپرور و جمعی از مسئولان قزوین تشییع شد.
زندگینامه

تاملی کوتاه بر زندگینامه پاسدار وظیفه شهید علی احمدی

علی جوانی آگاه فهیم و متدین و از مریدان امام راحل بود پس ازحضور عناصرضد انقلاب در منطقه علم مخالفت را با آنان برافراشت و درتاریخ 10/12/1364 به عنوان پاسدار وظیفه به صف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست...
زندگینامه

مختصری از زندگینامه پاسداروظیفه شهید رحمت الله زارعی

در انجمن های اسلامی و گروههای مقاومت روستایی شروع نمود تا بتواند در پیشبرد اهداف اسلامی گامی برداشته باشد...

آخرین خداحافظی

خیلی دلم گرفته ، احساس می کنم دیگر اینجا را نمی بینم. حتی روی سنگ بزرگ پشت روستا نام خودم را یادگاری نوشته ام.
زندگینامه

مختصری از زندگی پاسدار وظیفه شهید سید نظام الدین حسینی

شهید سید نظام حسینی به عنوان پاسدار وظيفه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سازماندهي شد و در لباس مقدس سربازي به دفاع از ميهن اسلامي پرداخت و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نكرد...
وصیت نامه

فرازی گهربار از پاسدار وظیفه شهید سعدان رضاییان

برادران گراميم هميشه مرد است كه پاسدار حرمت و آبروى ملت و خانواده خويش است هرگز تسليم ظلم و تجاوز نشويد...

شرحی مختصری از زندگی «شهید علی داوری»

«شهید علی داوری» جوانی هجده ساله بود ولی دلش مملو از شهادت و اخلاقش نشانه ای از نشانه دانشجویان دانشگاه کربلا بود، و در این راه به سوي معبود خويش شتافت و به شهادت رسید.
خاطره

به پاک و حلال بودن پول ومال مقید بود / زندگینامه و خاطراتی از پاسدار وظیفه شهید سهراب چهارگرگر

دست سهراب با پول ها خشک شد و گفت دستت درد نکند. می خواهی هم من و هم خودت را دچار گناه بکنی؟...
خاطره

غذای خوشمزه / زندگینامه وخاطراتی از پاسدار وظیفه شهید محمد یوسفی

بوی خوش نان همۀ ما را از خود بیخود کرده بود زیرا دو روز بود که چیزی نخورده بودیم. این خانم تا ما را دید، سلام کرد و نان تعارف کرد...
خاطره

دلبستگی / زندگی وخاطراتی از پاسدار وظیفه شهید لطف الله روح اللهی

ا ناراحتی من، غصه می خورد و همراه با شادی من شاد می شد. خیلی دلم می خواست دامادی او را ببینم. بزرگترین آرزوی زندگی ام بود...
خاطره ای از پاسدار وظیفه شهید صلاح قاسم حسنی

آژیر آمبولانس

آن روز در روستا جلو درب خانه نشسته بودیم. ناگهان صدای آژیر آمبولانسی در روستا پیچید و بعد خود آمبولانس ظاهر شد...!
خاطره ای از پاسدار وظیفه شهید حسین شریف پور

ماجرای شناسنامه ی برادر

وقتی در خانه سراغ شناسنامه ام را گرفتم، گفتند پیش برادرت حسین است. صبر کردم تا برگشت. پرسیدم برادر شناسنامۀ من به چه درد تو می خورد؟ سریع بلند شد و دوطرف صورتم را بوسید و گفت:" حلالم کن!...
خاطره

بدرقه شهید/ خاطراتی از پاسدار وظیفه شهید توفیق رحمانی

شب در خواب دیدم توفیق می گوید : مادرجان نمی خواهی به بدرقه ام بیایی؟ من دارم می روم...
زندگینامه

مختصری از زندگینامه پاسدار وظیفه شهید محمدوکیلی قصریان

با رسیدن به سن خدمت نظام خود را معرفی نمود و به عنوان پاسدار وظیفه به خدمت مشغول گردید...
خاطراتی از پاسدار وظیفه شهید ناصر زندکریمی

اعتصاب غذای جوان سنندجی برای جبهه

ظاهرا برای ناصر راهی نمانده بود. برای همین به قول خودش اعتصاب غذا کرد. چندروز لب به غذا نداد تا بالاخره موفق شد رضایت پدر را جلب کند...
خاطره

برای نجات دوستان به اوج قله شهادت رسید/ خاطراتی از پاسدار وظیفه شهید سعدی رحمانی

پرسیدم کجا می روی؟ تو مگر مرخصی نداری؟ سعدی گفت : حالا وقت این حرف ها نیست. بچه های پایگاه محاصره شده اند و باید سریع به کمک برویم و گرنه قتل عام می شوند....
زندگینامه

مختصری از زندگینامه پاسدار وظیفه شهید عبدالرحمن کریمی

با رسیدن به سن سربازی، خود را معرفی و به عنوان پاسدار وظیفه خدمت سربازی را شروع کرد. وی در چندین عملیات پاکسازی منطقه بر علیه ضدانقلاب شرکت نمود...
طراحی و تولید: ایران سامانه