نزد مولایم علی(ع) شفاعتت می‌کنم

برادر شهید «حسین ملک‌بالا» نقل می‌کند: «قبل از شهادتش پیش من آمد و با من خداحافظی کرد و گفت: من چطور خوبی‌های تو را جبران کنم. اگر شهید شدم نزد مولای خودم علی(ع) تو را شفاعت خواهم کرد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید حسین ملک‌بالا» فرزند عباس و خدیجه‌بیگم، سی‌ام شهریور ۱۳۴۲ در روستای طزره از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. خانواده این شهید، نیمی از سال را در روستای طزره دامغان به سر می‌بردند و نیم دیگر را برای امرار معاش به منطقه کردکوی می‌رفتند.

نزد مولایم علی(ع) شفاعتت می‌کنم

لبیک به ندای امام

حسین دارای دو برادر و سه خواهر است. یکی از برادر‌ها که ذبیح نام داشت در کودکی از دنیا می‌رود و پدر شناسنامه او را برای حسین می‌گیرد. از این رو به حسین، ذبیح هم می‌گفتند. حسین خواندن و نوشتن را از مکتب‌خانه آغاز کرد و زیر نظر استاد فرزانه‌اش مرحوم صادقی، آموزش روخوانی قرآن کریم را فرا گرفت. وی دوره ابتدایی و راهنمایی را در همان زادگاهش گذرانید و مقطع دبیرستان را در آموزشگاه طوسی نکا تا سال دوم دبیرستان ادامه داد. چون خانواده ایشان به دامغان آمدند، سال سوم دبیرستان را در دامغان گذرانید.

حسین در یک خانواده زحمت‌کش و تلاشگر بزرگ شده بود. طوری که پدر و دیگر اعضای خانواده ایشان برای هزینه‌های زندگی در نکا به پنبه چینی می‌رفتند تا بتوانند خانواده را با آبرومندی و شرافت اداره نمایند. هر چند پدر بزرگوارش در شهر نکا فرش فروشی داشت و در این راستا کمک کار آن‌ها بود. قبل از آنکه موفق به اخذ دیپلم گردد، سرفصلی تازه در زندگی شهید گشوده شد. با شروع جنگ تحمیلی ترجیح داد به ندای امام و مقتدایش لبیک گوید و حضورش را در جبهه اعلان نماید. مشوق او در این راه برادرش بود.

نزد مولایم علی(ع) تو را شفاعت خواهم کرد

برادر حسین نقل می‌کند: «موضع گیری‌های شهید در برابر گروهک‌های ضد انقلاب بسیار منطقی بود و سعی داشت مسیر انقلاب را برای هم‌کلاسی‌هایش خوب تبیین نماید. چندین بار در دبیرستان با کسانی که با انقلاب اسلامی مخالفت می‌کردند، بحث کرده بود. وی معتقد بود از طریق شناخت قرآن و اسلام باید ریشه‌های انقلاب اسلامی را معرفی کرد. روحیات شهید پس از اعزام به جبهه و شرکت در عملیات بسیار عالی بود. قبل از شهادتش در منطقه آب‌تیمور اهواز پیش من آمد و با من خداحافظی کرد و گفت: برادر! من چطور خوبی‌های تو را جبران کنم. اگر شهید شدم نزد مولای خودم علی(ع) تو را شفاعت خواهم کرد. از زمان اصابت تیر و ترکش خمپاره و اعزام وی به بیمارستان رازی اهواز، خیلی طول نکشید که جان به جان آفرین تسلیم کرد.»

از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دامغان به منطقه اعزام گردید. پس از چهار ماه حضور در جبهه و شرکت در عملیات غرورآفرین الی‌بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر، بر اثر تیر مستقیم دشمن و اصابت ترکش، دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با سمت تک‌‏تیرانداز در خرمشهر به شهادت رسید. پیکر پاکش را در زادگاه پدری‌اش روستای طزره در جوار امامزاده اسماعیل(ع) به خاک سپردند.

انتهای متن/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده