«سید محمود»، فرزندی از تبار پاکی و نور
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید سید محمود حیدرینژاد» فرزند سید احمد و رقیه، یکم فروردین ۱۳۴۷ در روستای آستانه از توابع شهرستان دامغان متولد شد. بهار در بهار بود و عطر خوش بهشت فضای خانه کوچک سید احمد را پر کرد.
فرزندی از تبار پاکی و نور
سید احمد مرد باصفا و اهل دلی بود که نام زیبای کودک را با توسل به سلاله سادات، محمود خواند. سید محمود، فرزندی از تبار پاکی و نور. او نیز مثل همه بچهها کودکی کرد و بالید. به سن هفت سالگی پای در کلاس درس نهاد و قلم به دست گرفت و تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد. سید محمود که پای سفره نان حلال پدر نشسته بود و سختی زمانه را به خوبی درک میکرد، کمک کار پدر شد. تمام تابستانش را به کار کشاورزی و بنایی مشغول میشد. مجرد بود و متعهد و اهل ادب. به مسجد زیاد رفت و آمد میکرد و نمازهایش را به جماعت میخواند، گویی مسجد خانه اولش بود.
روی حرف پدر و مادر نباید حرف زد
خواهر سید محمود نقل میکند: «پیش پدرم رفت و گفت: وقتشه که سربازی برم. میخوام برم سپاه خدمت کنم. پدرم گفت: سپاه نه! اگه سپاه ثبت نام کنی به احتمال زیاد میفرستنت جبهه، اما با ارتش موافقم. خیلی اصرار کرد که در سپاه خدمت کند، اما موفق نشد پدر را راضی کند. در حیاط نشسته بود. کنارش رفتم و از او پرسیدم: بالاخره چه کار میکنی؟ گفت: روی حرف پدر و مادر نباید حرف زد. توکل به خدا، میرم ارتش خدمت میکنم.»
برای پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود و همیشه در برابر آنها چشمان دریاییاش را به زمین میدوخت و از جان و دل پذیرای حرفهایشان بود. هرگز لب به شکایت باز نکرد و پروردگارش را شاکر بود. رد پای لبخند به چهره چون ماهش زیبایی خاصی می بخشید. کلامش صادق بود و منشش نیکو.
تا آغوش خدا پرواز کرد
سید محمود سال ۱۳۶۴ به خدمت مقدس سربازی مشغول شد. سربند یازهرا(س) بر پیشانی بست و قدم بر وادی عشق نهاد. تکتیراندازی شده بود بر قلب دشمن. سرباز ارتش بود و در لشکر ۸۴ پیاده ارومیه در منطقه پدافندی میمک خدمت میکرد. تازه بیست بهار از تولدش گذشته بود که در چهارم فروردین ۱۳۶۷ با اصابت ترکشی به جان پاکش تا آغوش خدا به پرواز درآمد. پیکر مطهرش در کنار دیگر یاران سفر کردهاش در گلزار شهدای دامغان آرام گرفت.
انتهای متن/