رهنمودهای شهید بابایی پور در سال 1364 برای مردم ایران در روزهای کنونی
حسبنتا الله و نعم الوكيل
من فرزند ايران پرورده قرآن سرباز اسلام و برگزيده اى از رهروانم. آرى من مصطفايم . من در اين راه بر اساس احساس مسئوليتى كه در قبال ديگر ياران جان سوخته ام مى نمودم گام نهادم و اميد پذيرفته شدن مرا به حراست از انقلاب واداشت. انقلابى كه هر لحظه با خون فرزند محرومى از فرزندان بى آلايش اين آب و خاك شكل گرفته است و مى رود كه براى اولين بار در تاريخ پس از صدر اسلام در برابر ستمكاران نداى محروميت اقشار مستضعفى را سر دهد كه هزاران سال است به محض كوچكترين اظهار وجود سركوب مى شوند چون خون مى دهيم.
از اول تاريخ تمدن بشر زورگويان جبار حتى براى يك بار هم كه شده طبقه محروم را در عصرى که حتى انسان هم نمى دانست با درك حركتى كه خود را حامى ستمديده مى دانست شيفته آن شدند. چه تاريخ بشر حوادث تلخ بسيار دارد كه نمى دانم كجايش را پشتوانه كلامم قرار دهم.
از برده دارى و خريد و فروش انسانهاى محروم بگويم از جنايات كفار در جهان بگويم از چپاول استعمار در ايران بگويم از تبعيض نژادها بگويم از كشتار بى حد و حصر ملت محروم سرخ يا سياه بگويم از جنايات و ظلم و جور درباريان و شاه بگويم. نه نه من چيزى بيشتر از تو نيستم كه بخواهم تجاربم را براى تو بگويم.
چه تو هم با تمام وجود اين نابرابريها را احساس كرده اى. ولى آخر برادر به خود آى. آيا در دوره اى ديده اى كه براى محرومين اقلا شخصيتى قايل باشند. آيا واقعا سردمداران امروز ما تماما از اقشار محروم نمى باشند. مگر اينان هم از زجر ديده هاى در رژيم قبلى نيستند. اينان مگر همان بچه كارگرها و بچه كشاورزهاى زحمتكش نيستند. آن وقت من و تو به اينها اعتماد نداريم ولى به بیگانه اعتماد داريم آخر تا كى بايد زير دست اجنبى باشيم چرا جوانان پيشرو اين آب و خاك را كه حق خادمين ملتند قبول نداريم .
به فرض اينكه خطايى هم از فرد نا آگاهى سر زد آيا به اين مى ارزد كه همچون پيش تحت فرمان بيگانه و متاثر از زندگى ننگين غرب يا شرق زندگى كنيم. به خداوند كه جوانمردان مومن در طول تاريخ با خون خود اثبات كردند كه ترجيح مى دهند جان بازند ولى غيرت و شرافت خود را حفظ نمايند .
آيا براى اثبات انقلاب همين بس نيست كه يك عده افراد بى قيد و لا ابالى و اكثرا خوشگذران با آن مخالفت مى كنند و خوب معلوم است كه اگر روزى مملكت بدست اينان بيفتد فرهنگ ما را به كدامين جهت سوق خواهند داد. ديگر آن روز امنيتى براى مال و ناموس مردم باقى خواهد ماند؟ كه در اينصورت مى بينيم آزادى كه اينان دم از آن مى زنند به چه صورت منفورى جلوه گر شده.
برادر، من و تو كه زاده اين آب و خاك و پيرو مولا على (ع) هستيم بايد بسيار هوشيارتر از اين باشيم كه مگر مى شود به اين زودى خاطر ياران شهيد خانواده هاى داغدار شهدا و مفقودين، ديده اشك آلود فرزند شهيد، ناله جانسوز اسرا، ويراني هاى حاصل از بمباران و تجاوز امپرياليسم، آه دردمند معلولين و مصدومين، خاطره تلخ تجاوز به مال و ناموس مردم جنوب، خاطره جانبازان ياران سر بر كف نهاده پاوه، جنايات وحشيانه عمال استكبار در كردستان وسوسنگرد و هزاران هزار خاطره تلخ ديگر را از ياد برده و دست روى دست گذارده و در كنار مادر و فرزند خود در آسايش خيال به زندگى دنيايى دل باخت.
پس در اين صورت ما را از خسارات وارده چه حاصل و فرداى قيامت ما به چه زبانى ادعا كنيم كه مسلمانيم. در حاليكه در جواز زمين گيران و خانه نشينان آرام گرفته بوديم و كيست كه آنجا نداى واحسرتاى ما را پاسخ گويد. نكند روزى بيايد كه هر چه گوييم يا مولاى خطاب آيد يا مولاك. اى واى بر انسانها از حسرت و ندامتى كه در هر حال دامنگيرشان خواهد شد.
مگر اولياء خداوندى همين هايى كه در عمل ايمان خود را اثبات رساندند و مردانه در راه حق ايستادند و سر تسليم در برابر هيچ قدرتى فرود نياوردند. مگر حسبنا الله و نعم الوكيل.
حال با توجه به چنين موقعيتی خطير به خاطر وظيفه اى كه احساس مى كنيم، بدينوسيله بى دريغ خود را از مسئولين فداكار و آمادگى خود را براى عملى ساختن كليه طرح هاى عملياتى در هر نقطه از سرزمين اسلام تا پاى جان اعلام داشته و حاضريم تا آخرين قطره خون خويش از اسلام و انقلاب دفاع كنيم .
ذره ذره وجودمان نثار استوارى اسلام عزيز باد .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
1 بهمن 1364