سهم من از چشمان او

سهم من از چشمان او روایت تجاوز عراق به خاک ایران است که از دید یک دیده بان روایت می شود. این دیده بان یک جوان همدانی به نام حمید حسام است که جنگ و دفاع مقدس را از زاویه ای دیگر به نمایش می گذارد.

گردآورنده: مصطفی رحیمی

مشخصات نشر: تهران: سوره مهر، 1391.

گزیده ای از کتاب:

موج انفجار قوه شنوایی ام را گرفته بود. به جز من، بی سیم هم از کار افتاده بود و قطب نما لابه لای یک خروار خاک گم شده بود. تنها شانسی که آورده بودم این بود که تمام ترکش های گلوله تانک به وسیله خاکریز مهر شده بود.

در آن حال، امکان رسیدگی به وضعیت من وجود نداشت و درگیری سخت روی خاکریز ادامه داشت. شکرا... را می دیدم که بی سیم به دست، این طرف و آن طرف می دود. تصور من این بود که خاکریز ما در حال سقوط است و به همین زودی عراقی ها می آیند و به من و به بقیه مجروحین تیر خلاص می زنند. تقریبا مطمئن بودم که کار تمام است. برای همین مدام شهادتین را در ذهن می آوردم و از خدا طلب بخشش می کردم.