وصیت نامه و دستنوشته شهید «جمشید سلطانی قانع»
جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۴۴
هر چه در توان دارند به کار گیرید و بر دشمن متجاوز حمله برید و سنگر‌های خالی رزمندگان را پر کنید.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید «جمشید سلطانی قانع» بیستم خرداد ۱۳۴۲ در شهرستان همدان متولد شد. پدرش محمدعلی و مادرش معصومه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. فروشنده لوزام یدکی خودرو بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و بیست و ششم اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در این وصیت نامه آمده است:
بسمه تعالی.
چون مرگ حق است پس هر چه بهتر که انسان در میدان مبارزه و جهاد کشته شود.
ان اکرم الموت قتل فی سبیل الله، گرامی‌ترین مرگ‌ها نزد پروردگار شهادت در راه اوست، شهادت مقطعی از حرکت تکاملی است که انسان به وجود مطلق می‌پیوندد.
به نام خداوند قادر یکتا، درهم کوبنده مستکبران و با درود بر رهبر کبیر انقلاب، یار و یاور مستضعفان و سلام و درود بر سنگر نشینان ایران و لعن و نفرین ابدی بر مزدوران بیگانه و جیره خوران شرق و غرب که دستشان از آستین صدام خائن و ناجوانمرد بیرون آمده و کشور و انقلاب ما را مورد دستبرد قرار داده است، اما آن‌ها حقیر‌تر و کوچکتر از آنند که بتوانند کوچکترین صدمه و لطمه‌ای به این انقلاب خدائی بزنند و یا خدشه‌ای بر آن وارد سازند تا یک نفر ایرانی مسلمان در این پهن دشت زنده است آنان بایستی آرزوی پلید استیلد بر ایران را به گور ببرند، زیرا ما مسلمانان معتقدیم که مرگ با عزت اگر خونین است بهتر از زندگی ننگین است.
خداوندا: تو خود می‌دانی که برای رضای تو قدم در راه مبارزه نهاده ام، پروردگارا می‌دانی که شهادت یا پیروزی هر دو برای من افتخار است پس مرا از زمره سربازان امام زمان قرار ده و گناهان مرا ببخش و به فیض شهادت برسان و با شهدای درگاهت محشورم فرما.
پیام من به امت قهرمان و شهید پرور ایران این است که هر چه در توان دارند به کار گیرند و بر دشمن متجاوز حمله برند و سنگر‌های خالی رزمندگان را پر کنند و اسلحه بر زمین افتاده آنان را برگیرند و به سوی مزدوران اجنبی نشانه روند اینکه جبهه با داشتن قهرمان بسیار باز هم دلاور می‌طلبد.‌ای جوانان عزیز: خوزستان عزیز در انتظار شما است قدم به این کربلا بگذارید و، چون حسین در برابر بی دینان و از خدا بی خبران قد علم کنید و آنان را در صفحه گیتی رسوا و بی آبرو سازید، بیائید و معنی و مفهوم زندگی واقعی را دریابید، بیائید و ببینید که دیگر جوانان ما در میان آتش و خون و رگبار گلوله و خمپاره چگونه دل از زرق و برق دنیا بریده اند و چگونه به حق پیوسته اند؛ و تو‌ای مادر امیدوارم آن که حقت را بر من حلال کنی و از اینکه فرزندی پرورش دادی که امروز به درد اسلام و قرآن می‌خورد افتخار کنی والسلام.
از پدرم عزیزم می‌خواهم که دیگر فرزندان خود را چنان تربیت کند که راه ما را ادامه دهند و از راه اسلام منحرف نشوند؛ و از برادرانم می‌خواهم سنگر مدرسه را رها نکنند و تا آنجا که می‌توانند به تحصیل خود ادامه دهند که به درد اسلام و ایران بخورند والسلام
۲۰/۱۲/۶۳ ساعت ۱۵/۱۱ دقیقه ظهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده