امام را تنها نگذارید و روح خدا را یاری کنید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید محسن افروزی سوم خردادماه سال 1346 در شهر مریانج از توابع شهرستان همدان چشم به جهان گشود. پدرش یوسفعلی کشاورز و مادرش محترم خانهدار بود. تا اول راهنمایی درس خواند سپس از طریق بسیج به جبهه رفت و در بیست و هفتم بهمنماه 1363 در چنگوله توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در زادگاهش زیارتگاه عاشقان است.
در وصیتنامه شهید آمده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
خدايا مرا از بلاى غرور و خودخواهى نجات ده تا حقايق وجود تو
را ببينم و جمال زيباى تو را مشاهده كنم. خدايا من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم. پر كاهى در
مقابل طوفانها هستم. به من دیدهای عبرت بين ده تا ناچيزى خود را ببينم و عظمت و جلال
تو را به راستى بفهمم و بهدرستی تسبيح كنم. خدايا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در
غوغاى کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
خدایا فقط تنهایی با تو را می خواهم
خدايا دردمندم، روحم از شدت درد میسوزد، قلبم میخروشد، احساسم
شعله میکشد و بندبند وجودم از شدت درد ضجه میزند، تو مرا در بستر مرگ آسایشبخش.
خسته شدهام و دلشکستهام، نااميدم و ديگر آرزويى ندارم، احساس میکنم كه اين دنيا
دیگر جاى من نيست. با همه وداع میکنم و میخواهم فقط با خداى خود تنها باشم.
خدايا به سوى تو میآیم، از عالم و عالميان میگریزم، تو مرا
در جوار رحمت خود سكنى ده. سخنم با تمام كسانى است كه اين وصیتنامه را میخوانند و
میشنوند، من شهادت را آگاهانه برگزيدم و افتخار میکنم كه از پاسداران اسلام هستم
و در ركاب نايب امام زمان(عج) امام خمينى اين فرزند زهرا(س) هستم و جان ناقابل خود
را در راه دفاع از مکتب خدا فدا کردهام.
پيام من به تمام كساني كه سخن مرا میشنوند اين است كه این
امام عزیز را تنها نگذارند، اين روح خدا را يارى كنند، اين امامى كه در مقابل ابرقدرتها
چنان میکند كه ديديم ولى در مقابل خانوادههای و به رزمندگان میگوید من بازوى شما
را میبوسم.
اين رهبری كه پدر يتيمان است و حقا كه نايب امام زمان(عج) و
حسين زمان است. خداوندا جهان برايم تنگ شده و همچون زندان است. احساس دورى از ياران
میکنم، دلم میخواهد من هم پرواز كنم. من هم حكمت را به اجرا درآورم.
خداوندا بر من رحم کن
خداوندا ای بخشنده مهربان من میدانم كه مرا میبخشی و به من
رحم میکنی، میدانم كه به اين هديه ناقابل زندگى ابدى را بر من عطا میکنی، پس براى
اين خودم را فدا میکنم، بلكه مردم بدانند فقط راه امام حسين(ع) است كه به ذلت و خوارى
پايان میدهد. بر من آگاه شده و شهادتم را احساس میکنم، پس این وصيتم را نوشتم تا
شايد بر من رحم كنى.
اى خدا فقط من براى رضاى تو قدم برداشتم تا بلكه گناهان مرا
ببخشى. خداوندا مرا جزء سربازان امام زمان بخوان، یک وصیت با امام خود دارم، اى امام
عزيز، ما رزمندگان جان خود را میدهیم، در خون خود می غلطيم تا اسلام زنده و جاويدان
بماند. امام حسین به یزیدیان کافر و خودفروخته فرمود که مرگ با عزت بهتر از زندگی
ننگین است كه درود و سلام ما به شهدای اسلام.
برادرانم نگذارید اسلحه ام به زمین بیفتد
پيام من به پدر و مادرم اين است پدر و مادر عزیزم امیدوارم
از جبهه رفتن من ناراحت نشده باشید چون راهى كه من انتخاب كردم راه حسين بن علی(ع)
بود و من هم میخواهم كه برايم اشک بريزيد و چشمانتان را بالا بگيريد و از خدا طلب
طول عمر براى رهبر كبير را بخواهيد، رزمندگان
را دعا كنيد. وصيتم با برادرانم اين است كه برادران من رفتم ولى شما باید راه مرا ادامه
دهيد و نگذاريد كه اسلحه من به زمين بيفتد و دشمن را به خودمان بخندانيم و به منافقين
كوردل فرصت ندهيد و آنها را از گلو خفه كنيد و امام را تنها نگذاريد. والسلام .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
خدایا خدایا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
1362/11/7