برگی از کتاب مهتاب خین/روحیهی عدالتخواهی و برخورد انسانی
چهارشنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۰
آن اسیر عراقی گفت : نه، من این کار را نمیکنم و از آن برادر ایرانی گذشتم، امّا چیزی که باورم نمیشد، این روحیهی عدالتخواهی و برخورد انسانی شما ایرانیها با اسرایتان بود.
به یاد دارم وقتی اسرای عراقی را در شهرک المهدی ( عج ) تخلیه کردند، یکی از رانندههای ما، که به آقا رضا یکدنده معروف بود، به یکی از عراقیها سیلی زد. من و سرگرد قبادی آنجا بودیم. رفتم جلو به آقا رضا پرخاش کردم. بعد هم توسط مترجم به آن اسیر عراقی گفتم : این برادر حق اهانت به شما را نداشت. شما بایستی یک سیلی به او بزنید.
صدای اعتراض بچّهها بلند شد. گفتم : حرف همان بود که گفتم.
امّا آن اسیر عراقی گفت : نه، من این کار را نمیکنم و از آن برادر ایرانی گذشتم، امّا چیزی که باورم نمیشد، این روحیهی عدالتخواهی و برخورد انسانی شما ایرانیها با اسرایتان بود.
برگرفته از کتاب مهتاب خین
خاطرات حبیب سپاه سردار سرلشگر شهید حاج حسین همدانی
نظر شما