دوست ندارم از مسئولیتم سوءاستفاده کنم
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۴۸
با همان نگاه نافذ و لبخند ملیح رو به من کرد و گفت: این پنج تومان را ببر و برای ماشین بنزین بخر. رفتن به خانه یک کار شخصی است. من دوست ندارم از مسئولیتم سوءاستفاده کنم.
غلام علی مالمیر: در اتومبیل را باز کردم و با اصرار گفتم: حاج آقا! بفرمایید سوار شوید تا شما را به منزل برسانم.
سوار شده و راه افتادیم. از جلوی شهرداری که گذشتیم، دست توی جیب کرد و یک پنج تومانی روی داشبورد ماشین گذاشت. در آن وقت ها کرایه تاکسی دو تومان بود.
تعجب کردم و گفتم: حاجی! اولا کرایه دو تومان است؛ ثانیاً من که با این ماشین از این مسیر می روم، شما هم که از مسئولان شهر هستید و در شهرداری خدمت می کنید، پس این چه کار است می کنید؟! ماشین دولت است و شما هم خدمت گزار دولت. من از این کرایه دادن شما سر در نمی آوردم.
با همان نگاه نافذ و لبخند ملیح رو به من کرد و گفت: این پنج تومان را ببر و برای ماشین بنزین بخر. رفتن به خانه یک کار شخصی است. من دوست ندارم از مسئولیتم سوءاستفاده کنم.
نظر شما