سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
شنبه, ۰۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۰
حمید بسیار خندان و شوخ طبع بود. بسیار فعال و تودل برو. بچه ها رهبری کاریزماتیک و قلبی حمید را پذیرفته بودند. هیچ وقت ندیدم که حمید مستقیما کسی را امر و نهی کند. آن قدر با بچه ها رفيق بود که همه را با رفاقتش مجبور به کار مورد نظرش می کرد.

راوی: جمعی از دوستان شهید

بهترین خصوصیت اخلاقی حمید که من همه جا گفته ام «صداقت» او بود. او نمونه ای بارز بود از صادقون که در قرآن کریم در موارد گوناگونی از آنها یاد می شود.

هر چه می گفت عمل می کرد، قبل از اینکه به کسی چیزی بگوید، ابتدا خود عمل می کرد، در قسمتی از نوشته هایش چنین آورده: «آنچه را می خواهیم به دیگران بیاموزیم، قبلا خود بیاموزیم و در خود بگنجانیم تا دیگران از ما درس بگیرند که هر فرد از ما الگوی جامعه مان نیز هست.»

یکی دیگر از صفات حمید، پاکی او بود. این صفت حمید را نمی توان با قلم وصف کرد، بلکه باید در وجود او حس کرد. کما اینکه خیلی ها حس کردند. از دوران طفولیت تا دوران نوجوانی و جوانی کسی نیست که امر ناپاکی از حمید سراغ داشته باشد و یا اینکه خانواده و یا دوستانش کار زشتی از او دیده باشند.

او حتی دنبال امور لغو نیز نمیرفت؛ مثلا، خیابان گردی کند یا داخل کوچه پرسه بزند و... واقعا پاک بود، قلبش نیز پاک بود. فکرش پاک بود. سراسر وجودش همانند نور، پاک بود و گرد امور شبهه ناک نیز نی رفت.

از دیگر اوصاف حمید بی تکلفی او در زندگی بود. زندگی را سخت نمی گرفت. به کمترین ها قانع بود. سعی می کرد دیگران را به راه راست هدایت کند.

* * *

حمید بسیار خندان و شوخ طبع بود. بسیار فعال و تودل برو. بچه ها رهبری کاریزماتیک و قلبی حمید را پذیرفته بودند. هیچ وقت ندیدم که حمید مستقیما کسی را امر و نهی کند. آن قدر با بچه ها رفيق بود که همه را با رفاقتش مجبور به کار مورد نظرش می کرد.

حمید با دوستان، جلسات شبهای جمعه و دعای کمیل را برقرار کرده بود. جلسه با مدیریت حمید اداره می شد. دعای کمیل رونق پیدا کرد و در نماز خانه ی دبیرستان بیش از چهل نفر دانش آموز حضور پیدا می کردند.

جالب بود که در هر شب جمعه افراد جدیدی عضو می شدند و در دعا شرکت می کردند. این ارتباطات تا تابستان ۱۳۶۳ ادامه داشت.

از دیگر خصوصیات او محبت حتی به مخالفان بود. تعدادی از بچه هایی که در گروهک ها فعالیت می کردند توسط اطلاعات دستگیر شدند. تعدادی همکلاسی که دوست و هم بازی ما بودند جزء آنها بودند. آنها را به جایی به نام اداره ارشاد منتقل کردند. حمید با مسئولان آنجا سلام و علیک داشت، بارها از حمید شنیدم که رفته به ملاقات همین بچه های گروهکی.

حمید می دانست که اینها از صراط مستقیم منحرف شده اند. لذا کاری می کرد که متحول شوند و دست از این کارها بردارند. باید اقرار کنم تلاش های حمید نتیجه داد و آنها به حرف حمید گوش دادند و امروزه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت می کنند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده