زندگينامه
در انجام فـــرائض ديني خيلــي کوشــا و مقيــد بودنــد در عيـد قربان،حتي المقدور قرباني مي کرد و گوشت قرباني را در بين مردم محله تقسيم مي نمود..
نويد شاهد كردستان:


شهيد معظم محمد علي عبدي

بيستم مهر ماه سال1326 در شهر سريش آباد که آن سالها جزء روستاهاي دهستان اسفند آباد قروه بود در خانه محمد ابراهيم و خانم زينب ديده به جهان گشود در کانون گرم خـانواده و در فضاي پاک و معنوي رشد و نمو يافت فضايي که در آن عشق به اسلام عزيز وپيامبر و اهل بيتش موج مي زد و با همين عشق و انگيزه کودک نورسيده را محمد علي نام نهادند.

بعد از دوران طفوليت دو سال در يکي از مدارس ابتدائي بنام دبستان خاقاني درس خواند و در حد خواندن و نوشتن سواد را ياد گرفت . خيلي زود مانند بيشتر کودکان روستايي در کنار ساير اعضاي خانواده و در مزارع کشاورزي مشغول به فعاليت شد در جواني به کار خريد و فروش دام روي آورد و از اين طريق زندگي را اداره مي کرد با رسيدن به سن هيجده سالگي و زمان اعزام به خدمت سربازي ،بعنوان مازاد شناخته شد و از خدمت نظام وظيفه معاف گرديد و پس از تعيين وضعيت خدمت سربازي به امر مقدس ازدواج مبادرت ورزيد و بايکي از دختران زادگاهش بنام خانم ملوک ضيايي زندگي جديدي را سامان بخشيدند حاصل ده سال زندگي مشترک آنها چهار فرزند بود و براي دخترانش نام زيباي زهرا و رقيه و پسران علي و حسين را انتخاب کرده بود آخرين فرزندش حسين 2 سال بيشتر نداشت که در اجتماع مردم شهرستان قروه که براي برپايي جشن پيروزي انقلاب در خيابان ها حضور پيدا کرده بودند توسط مزدوران وابسته به حکومت منحوس پهلوي و عوامل ساواک قلب پاکش را نشانه گرفت و خونش را نثار نهال انقلاب اسلامي نمودو در جوار اولين شهيد زادگاهش در سريش آباد به خاک سپرده شد.

قداست مسجد

بسيار معتقــد بودند و در انجام فـــرائض ديني خيلــي کوشــا و مقيــد بودنــد در عيـد قربان،حتي المقدور قرباني مي کرد و گوشت قرباني را در بين مردم محله تقسيم مي نمود و به قداست محراب و مسجد باور قلبي داشت روزي بچه اش مريض شده بود اورا به مسجد محل آورده بودند و روي منبر مسجد گذاشته بود و از خدا مي خواست به احترام قداست خانه خود و عظمت محراب و مسجد فرزندش را شفا دهد.

(خاطره اي از عزت الله عربيان از دوستان شهيد محمد علي عبدي)


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده