اختصاصي نويد شاهد/
پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
همسر شهيد مرتضي لبافي نژاد در گفتگو با خبرنگار نويد شاهد: ايشان از مبارزان فعال، مذهبي، معتقد، پيرو ولايت و رهبري حضرت امام خميني(ره) بود و دين مداري در تمام ابعاد زندگي ايشان جاري بود و حتي در تصور هم نمي گنجيد لحظه اي دست از اطاعت معبود خود بردارد و رضايت او را بر رضايت خود يا ديگران ترجيح دهد...






پروين سليحي همسر شهيد و مشاور امور بانوان سازمان صدا و سيما در ادامه گفت: همسرم فردي انقلابي و مذهبي و تحصيل كرده و جزء ۳ نفر برتر رشته پزشكي بود و به همين دليل براي ادامه تحصيل در آمريكا بورسيه شده بود. امام خميني (ره) در نجف بودند و مرتضي تصميم گرفت براي پذيرش بورسيه و سفر به آمريكا با ايشان مشورت كند و در نامه اي كه خدمت (ره) نوشت، شرايط خود را توضيح داد و نظر ايشان را جويا شد و امام (ره) در پاسخ فرمودند: شما مخير هستيد. همسرم خيلي خوشحال شد كه امام خميني (ره) اختيار را به خودش واگذار كرده است.

وي با اشاره به اينكه دين مداري در تمام ابعاد زندگي شهيد لبافي نژاد جاري بود، ادامه داد: حتي در تصور هم نمي گنجيد لحظه اي دست از اطاعت معبود خود بر دارد و رضايت او را بر رضايت خود يا ديگران ترجيح دهد.طي دو سالي كه با همسرم زندگي كردم، دنيايي از درس اخلاق و اعتقاد از وي آموختم كه هرگز فراموش نخواهم كرد.

همسر شهيد عنوان كرد: مرتضي به فعاليت هاي اجتماعي من بسيار اهميت مي داد و علاقه مند بود در امور سياسي و اجتماعي با وي همكاري داشته باشم براي همين شب ها كه از سركار برمي گشت، حدود يك ساعت با هم مطالعه مشترك داشتيم؛ قرآن را تفسير مي كرد و به سوال هاي من پاسخ مي داد و بعد هم درباره مسائل روز با هم بحث و گفتگو مي كرديم.

وي افزود: تاكيد ايشان بر افزايش سطح آگاهي و مطالعه بود به طوري كه از من مي خواست بيشتر وقت خود را با مطالعه كتاب اختصاص دهم نه رسيدگي به امور منزل تا جايي كه مي گفت اگر آشپزي هم مي كني، غذايي را انتخاب كن كه كمتر وقت تو را بگيرد.

همسر شهيد ادامه داد: به تدريج با فعاليت هاي سياسي و اجتماعي شهيد آشنا و همراهش شدم، تا جايي كه از حمل اسلحه تا پخش اعلاميه همكاري مي كردم و بلافاصله كه پس از شهادت ايشان دستگير و دو سال زنداني شدم.

خانم سليحي با اشاره به خاطره اي از شهيد لبافي نژاد گفت: ۳ ماه از ازدواجمان گذاشته بود. سر ظهر بود كه مرتضي به خانه آمد. خبر رسيد يكي از دوستانش زير شكنجه به شهادت رسيده است. من از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت شدم. مرتضي كه اين شدت تأثر مرا ديد گفت مگر دوستم را مي شناسي؟ گفتم نه اما تصور كردم اگر يك روز اين اتفاق براي تو بيفتد من چگونه مي توانم تحمل كنم؟ گفت خيلي بايد روي خودت كار كني، مسير من مشخص است و ممكن است هر اتفاقي براي من بيفتد. اگر بخواهم مثل مردم عادي زندگي كنم بايد براي فوت من مجلس ترحيم بگيري، اما اگر شهيد شوم هميشه زنده خواهم بود. همان جا حس كردم چقدر با او فاصله دارم و بايد ايمان خود را قوي تر كنم.

وي اظهار داشت: مرتضي خودش خبر شهادت قريب الوقوعش را در دادگاه به من داد و گفت تا ۱۰ روز ديگر اعدام خواهم شد. سحرگاه چهارم بهمن ماه سال 54 بود كه پس از تحمل شكنجه هاي فراوان توسط ساواك به تيرباران شد.

همسر شهيد خاطر نشان كرد: شهيد مرتضي لبافي نژاد در سحرگاه چهارم بهمن سال 54 به شهادت رسيد. سازمان اطلاعات و امنيت رژيم شاه براي من هم حكم اعدام در نظر گرفته بود كه به دليل كم بودن سنم به حبس ابد و سپس 2 سال زندان تبديل شد؛ آن زمان كه همسرم از حكمم خبر نداشت به من مي گفت \\\"بايد خودت را آماده كني حداقل 20 تا 30 سال در زندان باشي\\\" البته به پيروزي انقلاب اسلامي اميدوار بوديم چرا كه اين حرف خداوند است كه نصرت، خودش را به كساني كه در جبهه حق باشند و با اعتقاد و اخلاص كار كنند، مي رساند؛ هر چند كه تعداد آن ها اندك باشد چرا كه وعده الهي در هر حال تحقق پيدا مي كند.

خانم سليحي به توصيه ها و رهنمود هاي دكتر لبافي نژاد اشاره كرد و گفت: همسرم براي حجاب ارزش زيادي قائل بود و به آن اهميت خاصي مي داد تا جايي كه سال ۵۱ وقتي خواستيم مراسم جشن عروسي بگيريم روي كارت عروسي نوشت از ورود بانوان بدحجاب معذوريم و در جلسه آخرين ديدارمان هم كه در زندان انجام شد بر اين موضوع تاكيد مي كرد و حتي در وصيت نامه اش نوشت راضي نيستم خانم هاي بد حجاب در مراسم ترحيم من شركت كنند.

همسر شهيد لبافي نژاد بخشي از واپسين وصاياي آن شهيد را بدين شرح قرائت نمود: براي من نگران نباشيد كه خداوند فرموده است ولا تحسين الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون. و از والدينم مي خواهد تا فرزندانم را از نظر مسائل مذهبي و اجتماعي نيز فردي آگاه و مطلع بار آورد و به مادرم توصيه مي كنم در نمازهايش دقت بيشتري كند و علي الخصوص در ضمن يكي دو سال آينده حتماً به حج برود و به پدرم توصيه مي كنم كه او نيز در نمازهايش دقت بيشتري كند و حتماً تلويزيون را بفروشد و در خانه اي كه فرزندم رشد و تربيت مي يابد تلويزيون و مجلات فاسد و هرگونه وسيله اي كه موجبات فساد اخلاقش را ايجاد كند هرگز نباشد.
انتهاي پيام


انتهاي گزارش /س/ع
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده