شهید عبدالحسین جلیل خانی یکی از شهدای دوران انقلاب استان زنجان است که پا در رکاب ارباب خود، سید و سالار شهیدان گذاشت و جانانه برای انقلاب جنگید و به شهادت رسید.

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید عبدالحسین جلیل خانی به سال 1334 در روستای کلکته از توابع  شهرستان زنجان دیده  به جهان گشود تا در انتظار لحظه پر شکوه وصل روزگار فصل را سپری کند؛  پدر و مادر از آمدنش غرق در شور و شادی شدند و مقدمش را گلباران  کردند.

عبدالحسین در فضای آکنده از صفا و سادگی  روستا رشد می کرد و بالنده می شد هنگامی که توان آموختن یافت در مکتبخانه زادگاهش در نزد میرزا اکبر میرزای ده قرآن را فرا گرفت و کتابهایی چون ((تنبیه الغافلین)) را هم خواند.

عبدالحسین بسیاری از روزها را در کنار پدر بود و به کار کشاورزی می پرداخت تا اندکی از هزینه های سنگین زندگی را متحمل شود. عصر؛ عصر ستم بود و طاغوت و غبار فقر بر سر روی دهات و روستاهای ایران می بارید؛ دغدغه تحصیل فرزندان پدر را در اندیشه کرد و از این رو پدر بار و بندیل  زندگی را بسته و به شهر کوچید؛ خانواده جلیل خانی در خیابان  بابائیان سکنی گزیدند .

 عبدالحسین قلب رئوف و مهربانی داشت و با خلق الله با عطوفت و مهربانی رفتار می کرد احترام به  پدر و مادر را بسیار رعایت می کرد توجه به  دعا؛ نماز و جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگی عبدالحسین متجلی بود .

پس از عزیمت به زنجان به عنوان باغبان در شهرداری زنجان به کار پرداخت اما هنگامی که با خستگی  ناشی از کار به منزل بر می گشت  تلاش  حقیقی اش آغاز  می شد شهید  در مدرسه بزرگسالان خاقانی ثبت نام کرد تا روح تشنه به دانش خود را سیراب کند, تا پایان دوران ابتدایی به تحصیل پرداخت و پس از مدتی به خدمت سربازی رفت خدمت زیر پرچم را در یگان رادار مشهد و در رسته پیاده به پایان رساند.

 در دوران خدمت نیز به مدت 3 ماه از سوی رژیم وقت به منطقه ظفار عمان اعزام شد  پس از  اتمام  دوران  خدمت سربازی دو سال در مشهد جوار بارگاه  ملکوتی امام رضا(ع)  ماندگار شد و به کار خیاطی پرداخت.                                            

 روحیه ظلم ستیزی؛ عدم پذیرش تبعیض و نابرابریهای اجتماعی؛ احساس استقلال و آزادی و گریز از دیکتاتوری با فطرت آگاه و بیدارش عجین بود مانند همه آزادی خواهان ایرانی شرایط جامعه وجود جامعه سلطنتی و موروثی برای وی غیرقابل تحمل بود میخواست مانند تمامی انسانهای آزاده جهان زندگی کند و در این مسیر حضرت سیدالشهدا را الگو و سرمشق خود قرار داده بود .

در آن مقطع گوش به فرمان رهبر و مقتدای خود حضرت امام بود وقتی امام سخنرانی می کرد یا پیامی می داد هیچگونه سوال و ابهامی در رابطه با باور پذیری آن برایش باقی نمی گذاشت وجود چنین روحیه و انگیزه ای زمینه ساز تلاش هر چه بیشتر این شهید بزرگوار در راستای تحقق شعار (( استقلال آزادی و جمهوری اسلامی )) بود .

مردم زنجان همگام با ملت ایران جهت تعیین سرنوشت خود و تغییر نظام سلطنتی عزم خود را جزم کرده بودند در روزهای ملتهب پائیز 57 صدای گلوله و رگبار از نقاط مختلف شهر به گوش می رسید نیروهای نظامی در سطح شهر پراکنده بودند.

 در بسیاری از روزها و شبها حکومت نظامی بر شهر حکمفرما بود چرا که نخست وزیر وقت آن زمان ((ازهاری))خود یک نظامی بود و برخورد نظامی با مردم شدت بیشتری یافته بود. به تاریخ 16 آبان 57 چندین نفر در سطح شهر شهید شدند .

 زمانی که در تاریخ 17 آبان مردم برای اطلاع از وضعیت عزیزان خود مقابل بیمارستان شفیعیه زنجان تجمع کرده بودند نیروهای گارد ویژه شروع به تیراندازی به سمت جمعیت حاضر در محل کردند؛ مردم برای نجات جان خود به دنبال مأمن و پناهگاهی می گشتند و هر کس به سویی می دوید.

در همان جا؛  مشخص  شد  که  تعدادی از شهدای روز گذشته  در محلی  واقع در روبروی مسجد سید محسن واقع در دروازه رشت که  متعلق به مسجد  بود  نگهداری  می شدند؛ افرادی که؛ با شرکت در تظاهرات کینه و نفرت خود را از حکومت ظلم و جور ابراز داشته بودند.

شهید جلیل خانی در آن شب در بین تظاهرکنندگان بود او با حضور در مسجد ((ولیعصرعج))پایگاه انقلابیون و با راهنمایی روحانیونی چون مرحوم آقا سیدهاشم به تکثیر و پخش نوارها و اعلامیه های امام (ره) کمک می کرد.

روز 17 آبان سراسیمه وارد خانه می شود و خبر از درگیری و شلوغی خیابانها می دهد مادر او را برای صرف نهار می خواند و شهید می گوید: تا  غذا آماده شود بر می گردم و گرنه غذای مرا کنار بگذارید و از خانه خارج می شود و تا غروب بر نمی گردد.

مسجد ولیعصر(عج) لبریز از سیل جمعیتی است که می خواهند راهپیمایی را آغاز کنند شهر شلوغ است نیروهای گارد در شهر پرسه می زنند شهر از شعارهای مردم به خروش آمده نیروهای گارد شروع به تیراندازی به سمت تظاهرکنندگان می کنند و مردم با آتش زدن لاستیک و مقوا به مقابله بر می خیزند و در این میان 4 نفر هر یک در جایی به خون می غلطند؛ عبدالحسین از ناحیه کتف آماج گلوله دژخیمان قرار می گیرد و به جمع آلاله های انقلاب می پیوندد. پیکر پاک شهید نیز در میان شهدایی که در مسجد سید محسن قرار دارند به چشم می خورد. 

برخلاف بسیاری از تشیع پیکر شهدا که به صورت پنهان و یا با حضور تعداد اندکی از وابستگان به جهت عدم صدور مجوز از سوی رژیم انجام می گرفت تشییع با شکوه و عظمت خاصی برگزار شد و جسم بی جان این شهید در محل مزار شهدای پایین شهرستان زنجان آرام می گیرد.

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده