درگیری با کمین گروهک های ضد انقلاب در منطقه غرب کشور
حدود 15- 16 نفر از همدان به فرماندهي خواهر دباغ، به سمت ستاد غرب رفتيم و در آنجا سازماندهي شديم. اساس سازماندهي اين بود كه 3 نفر از برادران ما را آموزش ميدادند. برادر تركمان، برادر فولادي و برادر زنگنه آموزش تير بار، كاليبر 50 و ژ3 را به عهده داشتند. بعد از اينكه آموزش تمام شد ما به عنوان اسكورت راه كرمانشاه ـ پاوه انتخاب شديم.
در يكي از مأموريتها كه به سمت پاوه حركت كرديم كمي آن طرفتر از روانسر در گردنه «مله پلنگانه»، آرام آرام درگيري با گروهك ضد انقلاب شروع شد. چون فاصله درگيري زياد بود ما به حركت خود ادامه داديم تا به گردنه «شمشير» رسيديم.
قبل از گردنه شمشير سر دو راهي «باینگان» مجدداً درگيري شروع شد. شدت درگيري آنقدر بالا بود كه سيستم و اتحاد ما از هم پاشيد و قدرت مقابله ما ضعيف شد. طوري كه ماشينها داخل جاده ماندند و ما به اطراف پراكنده شديم.
از بچههاي همدان من بودم، خدا بيامرز حسن تاجوك، رسولي، قاسمي و بحريني. با اوج گرفتن درگيري متواري شده و در كوه هاي اطراف پناه گرفتيم. نزديك به 4 الي 5 ساعت بدون آرايش نظامي در ارتفاعات اطراف مانديم و مقاومت كرديم تا اينكه بيسيم چي اطلاع داد و 2 فروند هليكوپتر براي كمك به ما به منطقه آمد.
با آمدن هليكوپترها بچهها توانستند خودشان را به ماشينها برسانند. وضعيت خيلي نامناسب بود. بچهها اكثراً فشنگهايشان تمام شده بود. سوار ماشينها شديم و از روستاي شمشير رد شديم. بين اين روستا و روستاي دوريسان اگر درست گفته باشم مجدداً كميني بود كه گروهك ضد انقلاب از آنجا به ما حمله كرد و اين كمين ضعيفتر از كمين قبلي بود و با مقاومت بچهها اين كمين ظرف 2 ساعت شكسته شد.
در اين كمين هم تعدادي از بچه ها به شهادت رسيدند و تعدادي نيز اسير شدند. البته ناگفته نماند در كمين قبلي با توجه به غلبه دشمن، شهداي زيادي تقديم انقلاب كرديم. بعد از اتمام درگيري وقتي ما از تپههاي اطراف به محل كمين رسيديم دو جسد متعلق به بچههاي خودي را پيدا كرديم كه تير خورده بودند اما يكي از آنها پاهايش از بدنش جدا شده بود و ديگري بدنش كاملاً شكافته بود كه بعداً بوميهاي منطقه يا به عبارتي پيشمرگهاي كُرد كه طرفدار سپاه و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بودند گفتند كه گروهك ضد انقلاب اين دو شهيد را از يك طرف به جيپ و از طرف ديگر به لندرور بستند و از دو جهت مخالفت هم كشيدند تا اعضاي بدنشان از هم جدا شده و به شهادت رسيدند.
راوی: سردار شهید سعید قهاری سعید