عید فطر روز رهایی از بندهای نفسش بود
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید والامقام اسدالله بابائی در سیزدهمین روز از بهار ۱۳۲۷ در روستای کوچک دستجرد از توابع شهرستان بهار پای به عرصه گیتی گذاشت تا کانون خانواده را گرم نماید؛ آن روزها هیچ کس نمیدانست که این طفل روستائی روزی به عنوان پیام آور انقلاب اسلامی و ایثار و شهادت برای روستا باشد. او راههای گذشت و ایثار را به تمامی نسلها آموخت. زیرا ایثار از مهمترین اصول زندگی اجتماعی است که تأمین کننده آرامش و سعادت حیات انسان هاست.
شهید اسداله بابائی آموزش اولیه خود را در روستا گذراند و ظلم و جور حکام پهلوی آنچنان همه گیر بود که هیچ شهر و روستائی در امان نبود، این شهید عزیز به دلیل محرومیت روستا و نبود آموزشگاهی بالاتر نتوانست بیشتر از دوره ابتدائی تحصیل نماید و اجباراً برای تامین معاش و کمک خرجی اقتصادی خانواده راهی تهران گردید و تازه در آنجا تفاوتها را دید و مقایسه کرد.
شهید بزرگوار در تهران شغل نقاشی ساختمانی را برای خود انتخاب کرد، او که همیشه در رنج و محرومیت بود میخواست خانواده خود را از محرومیت نجات دهد. او به کار خود سرگرم بود و از درآمدش کمکی نیز به خانواده میرسانید.
شهید بابایی خود از همین مردم بود و فریاد خفتهای در گلو داشت، ولی مجال فریاد نداشت تا اینکه بیدارگر اسلامی با پیامهای مسیحائی خود بر روحهای آماده دمید و مردمی که منتظر بودند تا بپاخیزند گروه گروه به ندای پیر احیاگر نفوس مردگان لبیک گفته و سرود آزادی سر دادند و سیل خروشان امت سلحشور و بی باک بنیان ظلم و جور را آماج حملات ویرانگر خویش گرفتند و شهید بابائی و امثال ایشان که عمق محرومیت و تبعیض و تفاوتها را با گوشت و خون خود لمس کرده بودند از همه جلوتر و با شدت فعالیت میکردند.
در یکی از این تظاهرات میلیونی که مصادف بود با روز عید فطر سال ۱۳۵۷ که سرسپردگان رژیم سفاک تاب این همه شکوه و عظمت را نداشتند به وحشت افتادند و با گلولههای اهدائی اربابان خود سینه این مردم بی دفاع را که با دستان خالی آمده بودند آماج تیر بار خود نمودند تا صدای این منادیان توحید را خفه نمایند، ولی خواست خدا بالاتر از خواست انسان هاست و خدا خواست و مردم بادست خالی بر اسلحه پیروز شدند. شهید والامقام اسداله بابائی در این روز مبارک با خون خود در پای طومار آزادگی و عزت امضائی با خون به بلندای تاریخ نگاشت تا آیندگان به نام و یاد آنان اقتدا نمایند.