مسئولان قوانین اسلام را برقرار و پیرو خط امام باشند
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید علی اعظم جلالوند اول خردادماه ۱۳۴۲ در روستای سعدوقاص از توابع شهرستان نهاوند به دنیا آمد. پدرش خدامراد و مادرش نصرت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید بزرگوار در هجدهم مهر ماه ۱۳۶۱ در کامیاران براثر افنجار مین به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده است:
بسمه تعالی
وصیت نامه علی اعظم جلالوند
وصیتم عمل به قرآن و نهج البلاغه و دیگر سخنان امامان است و یک وصیت از زبان خودم: اول سلام به پدر عزیزم و مادر مهربان، اکنون که با خواست خداوند تبارک و تعالی توفیق آن را پیدا کردم تا در میدان امتحان الهی راه یابم، اکنون که کوله بار هجرت بسته ام و خود را برای جهاد اصغر آماده کرده ام امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر پیروز شوم و آن گونه که مکتب اسلام خواسته است بتوانم خود را سرباز جندالله باشم.
پدرم آیا از اینکه از وجود پر ثمر عمرت یک شهید پرورش یافته در مکتب الهی بیرون آمده افتخار نمیکنی؟ آیا از اینکه توانستهای در مهمترین برهه از زمان و آن هم در زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگهای پست قرار گرفته است و قربانی ناقابلی را اهدا کنی ناراحت نباش.
پدرم آیا تو دلت نمیگیرد که امام یک لحظه تنها و ناراحت باشد و آن عشق سوزانی که به اسلام دارد ضربه بخورد؟ و پدرم فکر نکنم ناراحت باشی و اگر اینچنین هستی درود خدا و رسول خدا بر تو باد که چه خوب اسلام را شناختهای و از امتحان الهی سربلند و فاتح بیرون آمدهای و پدرم این را بدان که دنیا ارزشی ندارد و آخر همه مرگ است. آیا تا به حال کسی را دیده اید که مرگ سراغش نیامده، ولی مرگ فرق دارد با آنهایی که در راه اسلام عزیز فدا میشوند فرق زیادی دارند تا آنها که در رختخواب میمیرند این حرف من نیست بلکه حرف قرآن کریم است. امیدوارم در مرگ من گریه زاری نکنید؛ وای مادر عزیزم خوب میدانم که طاقت شنیدن خبر شهادت فرزند را نداری، ولی بدان که باید صبر و استقامت کرد، آیا حسین (ع) در زمین کربلا و آیا زینب در آن همه مصیبتها را فراموش کرده اید؟ آیا فراموش کرده اید که زینب چگونه فریاد حسین را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و طاغوتیان را رسوا کرد؟ای مادرم میدانم که هر چند برایت خبر ناگواری است، ولی برای خدا و برای این که روحم آزرده نشود از شماها تنها یک خواهش دارم و آن اینکه هرگز قطره اشکی در چهره ات مشاهده نشود و خنده پیروزی و قبول شدن امتحان الهی به لبانت نقش بسته و به خدای بزرگ اثبات کن که آنچه دادهای یک امانت بوده است و افتخار کن که امانت را خوب عمل آوردهای و خوب به خدای خود پس دادی و مادرم امیدوارم که خدا یقینمان را کامل گرداند و از شما تقاضا دارم که اگر کار بدی از من سر زده مرا گذشت و حلال کنید و شما دعا کنید که بعد از جدا شدن روحم از جسم با امامان محشور گردم؛ و از برادران تقاضا دارم که در هنگام شهادتم ناراحت نباشند و تقاضا دارم پیرو خط امام و ولایت فقیه باشید و سایر برادران و خواهران عزیز تقاضا دارم که ادامه دهندگان راه شهدا باشند و پیرو خط امام باشید و از خواهران و برادران میخواهیم که هر کس روی کار آمد از او بخواهند که قوانین اسلام را کاملا برقرار کند و هر کس روی کار آمد باید پیرو خط امام باشد و تقاضا دارم که نگذارند که گروه ضد انقلاب و ضد خلق مسلمان دست به کارهایی بزنند و نگذارید که در کشور اغتشاش بر پا کنند.