حاج حسین، فرمانده دلها و همسفره بسیجی ها بود
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فروردینماه سال 1358 با شهید همدانی در مناطق پاسگاههای مرزی کشور که ناامن شده بود و من نیز از سوی سپاه تهران اعزام شده بودم آشنا شدم. در همان سال انتقالی خود را به سپاه همدان گرفتم و در اکثر مأموریتها و عملیاتها همراه با سردار همدانی اعزام میشدیم.
19ماه قبل از آغاز جنگ توفیق همراهی سردار همدانی را در بحرانهای داخلی، سرکوب ضدانقلاب و دستگیری منافقین در قائله کردستان کسب کردم و در مدیریت بحران کردستان ایشان را همراهی کردم.
در ابتدای هجوم عراق در روز 31 شهریور ماه سال 59 در کنار سردار در جبهه سرپل ذهاب بودیم که تمام نیروهای رزمنده همدان با مدیریت ایشان در مقابل دشمن ایستادند و اگر در آن زمان که آغاز جنگ بود نیروهای همدان و مدیریت سردار همدانی نبود سرپل ذهاب به طور قطع سقوط میکرد.
سپاه دوم ارتش عراق با لشکرهای 6 زرهی و 8 پیاده مأموریت داشت شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب و پادگان ابوذر را تصرف کند. در ابتدا شهر قصر شیرین اشغال شد و سپس عراقیها از سمت دشت ذهاب و جاده قصر شیرین به پیشروی خود ادامه دادند و وارد شمال شهر سرپل ذهاب شدند.
شهر در حال سقوط بود که رزمندگان همدان و کرمانشاه با کمک مردم محلی سد راه دشمن شدند و عراقیها زمانی که موفق به تصرف شهر نشدند به ارتفاعات کوره موش، قراویز و بازی دراز که مشرف به شهر بود هدایت شدند.
دشمن در ارتفاعات مشرف شهر مستقر شده بود که در این راستا مسئولیت آزادسازی ارتفاعات قراویز را بر عهده نیروهای سپاه همدان گذاشتند.
سردار همدانی عملیاتی را طراحی کرد و این مأموریت را نیز سردار محمدرضا فراهانی به ایشان سپرد و در آن عملیات 3 ارتفاع بلند را آزاد کردیم، در آن زمان به 3 گروه تقسیم شدیم و لازم به ذکر است که بگویم نخستین شهید همدان نیز که از فرماندهان گمنام و شجاع دفاع مقدس است در این زمان به شهادت رسید.
در این زمان من و سردار همدانی در یک گروه در تنگه قراویز که گلوگاه سرپل ذهاب محسوب میشود حضور داشتیم و سد راه عراقیها شدیم و کمین گاهی به نام کمین مجاهد را در تنگه ایجاد کردیم که در سمت چپ تنگه دشمن نفوذ نیافته بود که به عقب رانده شد، گروهی در ارتفاعات قراویز مستقر، گروهی در تنگه و گروه دیگری نیز در شهرک قرار گرفتند.
پس از این عملیات، عملیات دیگری در تاریخ 11 شهریور سال 60 به نام عملیات شهیدان رجایی و باهنر با فرماندهی، کنترل و هدایت سردار همدانی آغاز شد که عملیات ساعت یک بامداد شروع شد. غافل از اینکه عملیات به وسیله وحید حاجیلو لو رفته و دشمن از همه طرحها و راهکارها و نحوهی حرکت و نقطه هجوم ما با خبر بود و پیش از آغاز عملیات نیروهای تقویتی خود را به خط آورده و به صورت آماده باش در انتظار ما بودند و قبل از شروع عملیات توسط ما، آتش دشمن بر سر نیروهای ما ریخته شد و بهیکباره صحنه عاشورا تکرار شد.
فرماندهی 3 محور تقسیم شد که سردار همدانی فرمانده محورهای عملیاتی قراویز و در 11 شهریور 60، سردار علیرضا حاجی بابایی فرمانده محور میانی قراویز و سردار حبیب الله مظاهری فرمانده محور راست قراویز بود.
بعد از سردار همدانی سردار شادمانی به عنوان فرمانده واحد عملیات سپاه استان همدان نیروهای این جبهه را تأمین میکرد .
در این عملیات 62 نفر از بهترین رزمندگان همدان به شهادت رسیدند که بسیاری از آنها در ارتفاعات ماندند تا تیرماه که دشمن عقبنشینی کرد و پیکرها را به عقب آوردیم.
در گیلان غرب قرار نبود همدان عملیات داشته باشد ولی در آذرماه، نیروهای همدان نیز در این محل عملیاتی داشتند.
از دو محور در عملیات مطلع الفجر که 5 هزار نفر در محاصره دشمن بودند و دیگر نیرویی برای مقابله نداشتند که این مورد به همدان اعلام شد تا تنگه کورک را آزاد کنند و دشمن مجبور به عقب نشینی شود و محاصره را رها کند.
این عملیات در 3 بامداد 20 آذرماه سال 60 با هدف آزادسازی دشت گیلان غرب، ارتفاعات شیاکوه، تنگه کورک، چرمیان، برآفتاب، قاسم آباد، حاجیان و خارج کردن آتش توپخانه دشمن از شهر آغاز شد.
این عملیات یکی از حماسیترین عملیاتها بود که سردار همدانی در آن مجروح شد. یک روز قبل از عملیات من و سردار همدانی برای انجام هماهنگیهای لازم با خودرو از روستای نثاردیره تا مقر ارتش رفتیم، نزدیک غروب بود به منطقه رفتیم.
چون منطقه از پیچیدگی خاصی برخوردار بود مجبور شدیم در آنجا بمانیم تا بعد از تاریکی هوا بلدچی بیاید و ما را به دره مورد نظر ببرد. حدود دو ساعت در بیابان و در یک شیار دراز کشیدیم تا قدری رفع خستگی کرده باشیم.
هوا در حال تاریک شدن بود. سردار همدانی به دلیل خستگی زیاد به خواب رفته بود. در همین حین صدای ناله توجه من را به خود جلب کرد. دیدم یک بلدچی با گروهی از امدادگران تعدادی مجروح را از منطقه میآورند. همدانی را بیدار کردم و به همراه بلدچی ساعتها در شیار پیاده رفتیم تا به دره عمیقی رسیدیم و متوجه شدیم آنجا زیر پای دشمن است.
عراقی ها به وسیله تیربار منطقه را زیر بار آتش گرفته بودند و صدای گلوله و خمپاره قطع نمیشد که وحشت آن شب را فراموش نمیکنم.
عملیات دیگری که شهید همدانی و من در آن حضور داشتیم فتح المبین بود که فروردین ماه سال 61 انجام شد و گسترده ترین عملیات در شمال خوزستان بود. مسئولیت گشت و شناسایی در محور بلتا (تپه بلتا یکی از عوارض حساس غرب رود کرخه است که در شمال غربی دهکده بلتا و در جنوب ارتفاعات شاوریه و دهلیز و در شمال جاده اندیمشک- دهلران قرار دارد و مرکز دیده بانی دشمن بود) به شهید همدانی واگذار شد.
ایشان به عقبههای دشمن نفوذ یافت و حسن باقری در آن زمان عملیات را با شناسایی سردار همدانی طراحی کرد چرا که سردار همدانی به کار خود به خوبی واقف بود و وقتی به عقبه دشمن میرفت جان خود را به خطر میانداخت.
نیروهای واحد اطلاعات و عملیات تیپ 27 محمد رسوال الله تحت کنترل محمود شهبازی و با فرماندهی سردار همدانی برای شناسایی منطقه عملیاتی فتح المبین، محور بلتا را که شامل 4 سنگر اجتماعی بود در آن منطقه راهاندازی کرده و گروه شناسایی این تیپ در آن مستقر شدند و کار شناسایی را از تپههای بلتا شروع کردند.
تخریبچیان این تیپ برای نخستین بار با مین والمر مواجه شدند و با نحوه خنثی سازی آن آشنا شدند. دشمن در پشت تپههای بلتا حدود 25 دستگاه تانک مستقر کرده بود که سرانجام رزمندگان قرارگاه نصر در مرحله اول عملیات فتح المبین این مناطق را آزاد کردند.
در آن مقطع سردار همدانی جانشین محور عملیاتی سلمان بود و با مدیریت سردار حسن باقری در امر اطلاعات و عملیات فعالیت گستردهای داشت. نقش شهید همدانی در بیت المقدس به گونهای بود که اگر نیروها توانستند به راحتی از بین موانع عبور کنند و به عمق عقبههای دشمن و به جاده اهواز- خرمشهر برسند، مرهون فداکاریهای سردار همدانی و همراهانش بود.
او با گروههای اطلاعات و عملیات بارها به عمق عقبه دشمن نفوذ و اطلاعات ارزندهای را در اختیار سردار حسن باقری قرار دادند.
در عملیات والفجر 5 نیز در چنگوله ارتفاعات مشرف به چنگوله و ایران با اقدامات شهید همدانی آزاد شد، در منطقه حاجی عمران عراق در ارتفاعات بلند عراق موفق شد ارتفاعات را تصرف کند.
در این عملیات تیپ 32 انصارالحسین(ع) همدان با توان 5 گردان پیاده و 5 گردان از لشکر حضرت حجت (عج) طرح لبیک یا خمینی استان همدان که به کمک تیپ انصارالحسین آمده بودند در خط مستقر شدند که فرماندهی 5 گردان از همدان برعهده سردار همدانی بود.
لشکر انصارالحسین(ع) را سردار همدانی تاسیس کرد. در آن زمان سپاه امکانات و پشتیبانی نداشت و وزارتخانهای شکل نگرفته بود و با ابتداییترین امکانات جنگ را پذیرش کردند و با وضعیت آن زمان لشگر انصارالحسین(ع) را شکل داد در حالی که امروز فرمانده بودن آسان است ولی هنر آن بود که آن زمان شخصی مثل سردار همدانی از هیچ، لشگر تشکیل داد.
وی با بیان اینکه سردار همدانی در طول 8 سال در جبهههای مختلف حضور داشت و بعد از جنگ نیز از ستاد کل سپاه ایشان را خواستند و مدتی را به عنوان معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه بود و مدت طولانی را نیز در جایگاه فرمانده سپاه حضرت رسول خدمت کرد.
بعد از جنگ دشمنان میخواستند تا سوریه را تصاحب کنند و پایگاههای مختلفی را در منطقه ایجاد کرده بودند که سردار همدانی به آنجا رفت و فرماندهی نیروهای سوریه را برعهده گرفت و در گام نخست 60 هزار نفر از مردم سوریه را در قالب بسیج ساماندهی کرد که اگر اقدامات وی نبود به طور قطع سوریه سقوط میکرد.
در مقابل داعش و گروههای ضد انقلاب که ضد اسلام بودند و می خواستند حرم حضرت زینب(س) را نابود کنند. سردار همدانی با سن بالایی که داشت تا پشت دیوارهای کاخ بشار اسد رفت و دشمن را بیرون راند.
شهید همدانی قبل از اینکه وارد مجموعه سپاه شود و سردار باشد و با دشمنان انقلاب اسلامی و کشور مقابله کند راننده اتوبوس بود که وقتی مبارزات انقلابی آغاز شد از پیشگامان مبارزات بود. وقتی سپاه در حال شکلگیری بود از پاسداران اولیه سپاه بود و با توجه به تواناییهایی که داشت و در هر وظیفهای که به او سپرده میشد موفق بود و به سرعت رشد کرد.
بعد از دوران دفاع مقدس از هم فاصله گرفتیم ولی در دوران جنگ در اکثر عملیاتها در کنار هم بودیم و به خاطر دارم 3 مرتبه به محاصره دشمن در آمدیم که با تدبیر سردار همدانی از محاصره خارج شدیم.
رزم و خوراک شهید همدانی همیشه در کنار بسیجیان بود. کمک به نیازمندان در پشت جبهه از ویژگیهای اخلاقی شهید همدانی بود
شهید همدانی در هر مسئولیتی که قرار داشت متواضع بود و با نیروها به گونهای برخورد نمیکرد که مسئول آنها است بلکه در کنار آنها قرار میگرفت و در واقع ایشان فرمانده دلها بود و عملا فرمان به دلها میداد و در کنار بسیجیان به سردار بسیجی معروف بود و با این نام او را میشناختند که در کتاب مهتاب خین نیز به آن اشاره شده، همیشه رزم و خوراک ایشان در کنار بسیجیان در سنگرها بود.
اخلاص، محبت و صمیمی بودن سردار به عنوان فرمانده در رفتار با مردم موجب محبوبیت ایشان در بین مردم بود، ضمن اینکه به یاد دارم ایشان در پشت جبههها به فقرا و نیازمندان کمک میکرد.
شهادت ایشان بهعنوان شهید مدافع حرم باعث تغییری در فضای معنوی کشور شد و به سبب خلوصی که سردار دلها داشت جمعیت زیاد و کم نظیری به خاطر علاقه به ایشان در مراسم تشییع و خاکسپاری شهید شرکت کردند و در این زمینه نیز مردم همدان به سبب حضورشان 3 مرتبه مورد صحبت مقام معظم رهبری قرار گرفتند.
منبع: تسنیم- مریم رحیمیان انور