شهید علی احمد قیطاسی شهید شاخص نیروی انتظامی استان همدان در سال 1395
شهید 'علی احمد قیطاسی' برادر شهید علی محمد قیطاسی متولد سال 1344 از نیروی رسمی ژاندارمری سابق، ۲۴ آبان سال 1366 با سمت رئیس شناسایی اطلاعات تیپ انصار ژاندارمری وقت به همراه معاون شهید خود سلیمان اکبری و نیروهای تحت امر برای عملیات شناسایی وارد منطقه زبیدات عراق می شوند اما در دام کمین نیروهای دشمن می افتند.
شهید علی احمد قیطاسی و شهید سلیمان اکبری نیروهای خود را از محرکه نجات می دهند اما خود اسیر نیروهای بعث عراقی شده و به پادگان العماره منتقل می شوند.
بنا بر گزارش عینی سایر اسرا، این شهید تا سال 1369 در پادگان العماره اسیر بود تا اینکه با آغاز مبادله اسرای ایرانی و عراقی مقدمات بازگشت وی نیز به وطن فراهم می گردد اما به علت اعتراض او به مسوولان پادگان به دلیل جلوگیری از آزادی 8 نفر از اسرای ایرانی از خروج وی جلوگیری می شود.
این درگیری با مشارکت شهید سلیمان اکبری منجر به کشته شدن یکی از افسران عراقی شد که در نهایت هر دو نفر در دادگاه نظامی محکوم به مرگ با جوخه اعدام می گردند.
با پیگیری مسئولان کشور و تلاش همرزمان شهید و شاهدان عینی، اردوگاه العماره عراق مورد تفحص قرار گرفته و پس از 27 سال پیکر شهیدان علی احمد قیطاسی و سلیمان اکبری در کنار هم در حالی که هنوز لباس های ایشان سالم است به دست می آیند.
در کنار پیکر مطهر این دو شهید یک بطری پلاستیکی حاوی برگه ای دست نویس با ذکر مشخصات هر دو شهید کشف می شود و این در حالی است که هنوز آثار کم رنگی از اسم شهید علی احمد قیطاسی بر روی پیراهن وی نمایان است.
پیکر مطهر این شهید بزرگوار در آذر ماه سال 1393 بر روی دستان مردم شهید پرور نهاوند در گلزار شهداء به خاک سپرده شد.
بهجت جابری مادر شهیدان علی احمد و علی محمد قیطاسی در گفتگو با خبرگزاری مهر چنین می گوید: پسرم علی احمد متولد سال ۱۳۴۴ و دومین فرزند خانواده است که در ژاندارمری اوایل انقلاب و نیروی انتظامی فعلی به صورت رسمی حضور داشت و از همان اوایل جنگ در منطقه زبیدات حضور پیدا کرد.
آبان ماه سال ۶۶ برای آخرین بار به مرخصی آمد و من و پدرش یکی از اقوام را برایش نامزد کردیم تا ازدواج کند مرخصی آن تمام شد و هر چه اصرار کردیم چند روزی بماند تا مراسم ازدواج تمام شود قبول نکرد و در جواب گفت: وصلت من با خداوند بهتر از وصلت من با بندگان او است. علی احمد رفت و این آخرین دیدار ما با او بود.
در ۲۴ آبان ماه سال ۶۶ فرزندم در یک عملیات شناسایی در منطقه زبیدات به همراه معاونش شهید سلیمان اکبری که بوشهری بود جاوید الاثر می شوند و این اولین خبر تلخ از علی احمد بود.
با پیگیری دوستان علی احمد بالاخره پیکر او پیدا شد و به کشور برگردانده شد.
خوش آمدی پسرم چقدر دیر آمدی ۲۷ سال چشم به راهت بودم عزیز دلم چرا سر در بدن نداری و چرا تکه تکه شدی علی احمدم، نمی دانستی من مادرم و تحمل ۲۷ سال بی خبری از فرزندم را ندارم عزیز دلم، راستی برادرت علی محمد تا آخرین لحظه شهادت با بدنی مجروح و دلی شکسته منتظر آمدنت بود.
ستار قیطاسی ۸۳ ساله بازنشسته نیروی انتظامی، پدر شهیدان و دارای پنج فرزند پسر و دو فرزند دختر از فرزندان شهید خود چنین روایت می کند: علی محمد متولد ۱۳۴۲ بود که در سال ۱۳۵۹ عازم جبهه شد و در سال ۱۳۶۰ از ناحیه کمر مورد اصابت ترکش قرار گرفت اما بعد از بهبودی نسبی همچنان به حضور در جبهه ادامه داد و در عملیات مجنون، کربلای چهار و فکه حضور پیدا کرد.
بعد از اتمام جنگ علی محمد را برای مداوا به کشور آلمان اعزام کردیم اما معالجات بی فایده بود و در عید قربان سال ۶۹ بعد از ۹ سال تحمل درد و مجروحیت بر روی دستان من و مادرش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
علی احمد هم که در سال 66 در زبیدات عراق اسیر شده بود مفقود الاثر شد و پس از 27 سال دوری و چشم انتظاری به خانه بازگشت.
محمود قیطاسی برادار جانباز شهید علی احمد قیطاسی نیز چنین روایت می کند: روز یک شنبه ۹ آذر 93 از طرف گروه تفحص و معراج شهدا با ما تماس گرفتند که پیکر شهید علی احمد قیطاسی در پادگان العماره واقع در ۴۳ کیلومتری شهر بغداد شناسایی و به ایران منتقل شده است و شما برای شناسایی و تعیین هویت نهایی به معراج شهدا مراجعه کنید.
با مادر و خواهر شهید عازم تهران شدیم 7 ساعت راه با شوق دیدار و بغض در گلو و درد هجران به معراج رسیدیم و با همراهی مسئولان بر پیکر شهید علی احمد حاضر شدیم، لباس شهید با گذشت ۲۷ سال تقریبا سالم بود و همراه شهید بطری خاک شده ای بود که بر روی آن با سوزن مشخصات شهید و دست خطی از شهید بود.
هنوز قسمت هایی از عکس های شهید که در جیب پیراهنش قرار داشته سالم است و قسمتی از نام این شهید بر روی اتیکت آن به صورت کمرنگ قابل خواندن است.
پیدا شدن پیکر شهیدان علی احمد قیطاسی و سلیمان اکبری به نوعی شکسته شدن سکوت 27 ساله پادگان العماره عراق بود.
گزیده ای از وصیتنامه شهید:
برادران عزيزم در خدمت خانواده باشید و انقلاب را يارى نمايید و در پيشرفت اهداف انقلاب نيز كوشش كنید
خواهران عزيزم تقوا و پرهيزگارى را پيشه كنید
روحش شاد و راهش پر رهرو باد