سردار شهید «حسین عربعامری» در وصیتنامهاش مینویسد: «ما هم همچون به نداى او لبيک گفته ايم و جزو سپاهيان او هستيم و هر گوشه اى از ايران اسلامى را به كربلا و هر روز را به عاشورا مبدل مى سازند و با شهادت خود افشاگر چهره يزيديان زمان خود مى گردند تا ضمن ويرانى كاخ ستم و ظلم يزيديان زمان براى نسلهاى آينده سرمشق و الگو باشند.»
هر شهادت یک انتخاب است، آگاهانه و مشتاقانه، حرکتی است شتابدار به سوی معشوق که نصیب هر کس نمی شود، شما باید خود شهید شوید تا فرزندانی شهادت طلب به بار آورید
كه من هم از آقا و سرورم حسين(ع) درس مبارزه و جهاد ياد گرفتم و منتظر نشدم كه مرگ مرا فرا گيرد.
من براساس رسالت و مسئوليتي كه در جواب به نداي «هل من ناصرِ» حسين زمان در خود احساس نمودم
از خواهر عزیزم میخواهم که با حجاب خود مشت محکمی بر دهان امپریاليسم[4] شرق و غرب باشد و از همة دوستان و آشنایان میخواهم من را ببخشند و بنده در آخر، سلام مرا به همگی آشنایان و اقوام برسانید و بنده نماز و روزه نخوانده[5] و روزه نگرفته است که برای من بگیرید.
به ولايت فقيه اعتماد كنند و گوش به فرمان اين قلب امت، اين رهبر عاليقدر، باشند. آنچه ميگويد عمل كنيد كه نجات شماها در اين است و كمك كنيدتا جايي كه امكان دارد از گرفتن ختم و مجلس ترحيم خودداري كنيد و خرجي را كه براي مجلس اين حقير ميخواهيد بكنيد آن را به حساب جنگ و جنگزدگان بگذاريد.
به قرآن توجه كنيد. راضي نشويد كه روز قيامت قرآن در نزد خدا از ما شكايت كند. هر روز لااقل چند آيه بخوانيد بر شما باد نماز. پيوند خود را با خدا قطع نكنيد و هيچگاه نااميد نباشيد. اي جوانان، نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين(7) در ميدان نبرد شهيد شد. اي جوانان، مبادا در غفلت بميريد كه علي(7) در محراب عبادت شهيد شد، مبادا در حال بيتفاوتي بميريد كه علياكبر[1] حسين در راه حسين(7) و با هدف شهيد شد. مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فرداي قيامت در محضر خداوند نميتوانيد جواب زينب را بدهيد كه تحمل 72 شهيد را نمود.
اتحاد و انسجام خود را حفظ كرده و هرگز اين همبستگي را از بين نبريد، چون اتحاد رمز پيروزي شماست و اگر اين اتحاد شما از بين برود، بين شما تفرقه خواهد افتاد و اين را بدانيد هرجا كه تفرقهاي باشد آنجا نه اينكه به پيروزي نهايي نميرسد، بلكه باعث شكست خواهد شد و نابود ميشود
نمازتان را ترك نكنيد و حتماً اول وقت به جا آوريد. قرآن را بسيار بخوانيد و دستورات آن را عملي نمایيد. با شايعهپراكني مبارزه كنيد و از شيوع آن جلوگيري نمایيد. مسجد، كه سنگر اسلام است، را پر كنيد و نمازهايتان را به جماعت بخوانيد. امام را دعا كنيد
راه راه الله است. نشاید که راه شیطان را پیش بگیرید. انشاءالله به زودي پرچم اسلام در سرتاسر جهان برافراشته خواهد شد.شما ملت شهیدپرور ایران فقط تنها پشت جبهه ها را نگه دارید که دست اجانب از آستین در نیایید و در کشور وحدت ما را به هم نزند و شما ملت عزیز هوشیار باشید.
از شهداي همراه پيامبر تا شهداي دشت خونين و گرم كربلا و از شهداي عاشوراي حسيني تا شهداي به خون خفتة انقلاب كبير اسلاميمان. با درود و سلام خدا بر تمامي رزمندگان قهرمان كه سنگرهاي ايثار و مقاومت (با حماسهآفرينيهايي كه حماسة كربلا را در دلها زنده ميكند و عاشورا را در خاطرهها به ياد ميآورد) به نبرد با لشكريان كفر و ياران مستكبران برخاستهاند
شهادت انسان را به درجۀ اعلاي ملکوت میرساند. شهیدان از همه خوشیهاي زندگی میگذرند و عاشقانه در راه خدا میجنگند. شهدا بهخاطر اسلام و حفظ ناموس ما خود را فدا کردند. مرا با لباس مقدس سپاه دفن کنید. سعی کنید راه مبارزه را براي تکمیل ایمان و مبارزه با نفس انتخاب کنید.
براي من اصلاً گریه نکنید، چون که یک هدیه کوچک را در راه اسلام داده اید، به امید پیروزي رزمندگان اسلام بر کفر جهانی. سلام خدمت مادر عزیزم. سلام عرض میکنم مادر عزیز، امیدوارم که مرا حلال کنید و
مرا ببخشید که نتوانستم آن زحمتهاي تو را جبران کنم.
همیشه به یاد خدا باشید. همۀ کارهایتان براي خدا باشد. شهید شدن هدف ما نیست بلکه هدف ما از جهاد، باید جهاد در راه خدا و براي رضاي خدا باشد. انقلاب اسلامی را یکی از معجزههاي خدا بدانید.
درود فراوان خدمت رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود به روان شهداي انقلاب و جنگ تحمیلی قبل از هرچیز شما را قسم میدهم به جان امام زمان(عج) که تا خون در رگهاي شما جاري است دست از یاري لشکر حق برندارید و این پیر جماران، 3 نعمت خداداد، را ارج نهید
هدف رفتن من به جبهه دلايل مختلفي دارد. اول آنكه بهخاطر عشق و علاقهاي كه به رهبر عزيزم و خاك وطنم داشتم. دوم آنكه ادامهدهندة راه شهيدان از جمله شهيد بختياري و كسائينژاد باشم و من بيشترين از عمرم را در جبههها گذراندم تا نگذارم كه ايران اسلامي به دست كافران و نامسلمانها بيفتد. حالا از جوانان تقاضا دارم كه صحنههاي جنگ را هيچوقت خالي نگذارند و خود را در اين امر الهي مسئول بدانند.
اي کاش من یک پاسدار بودم » : براي رزمندگان این افتخار بس که امام میفرماید. پاسدار حقیقی و فرمانده حقیقی کسی است که فکر و ذکرش خدا باشد. رزمندگان با شهادتشان و خونشان درخت اسلام را بارور میکنند. شهیدان فکر و ذکرشان خداست.