خاطرات شهید بیناباشی
۰۹/مرداد/۱۴۰۴
۰۵:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
اسناد
عکس
فیلم
کتاب و ادبیات
پژوهش
ویژه نامه ها
شاهد الکترونیک
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
بخش ویژه «شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
تفال به وصایای شهدا
خاطرات شهید بیناباشی
خاطرات/
با رفتنش، دلم هم با او رفت
مادر شهید «خلیل بیناباشی» نقل میکند: «برای بدرقهاش به حسینیه رفتم. موقع خداحافظی، او را در آغوش گرفتم. صورتش را بوسیدم. گونههایش سرد بود. گفتم: چقدر صورتت سرده! گفت: آخه زمستونه! با رفتنش دلم هم با او رفت.»
تازهها
از شهادتی که امضایش را حضرت رقیه (س) زد، تا زیارتی که ابدی شد
طراحی و تولید: ایران سامانه