برادر شهید «مهدی فردآرزومندی» روایت میکند: «نیمههای شب بود که مهدی از خواب پرید. اطرافیانش با صدای او بیدار شدند و با تعجب به او گفتند:
مهدی جان، چه شده؟ چرا اینطور از خواب پریدهای؟ و مهدی عرق ریزان گفت: نمیدانید که چه خواب عجیبی دیدهام، باورتان میشود!!! خواب آقا امام زمان را دیدم! صبح همان روز، مهدی پس از خواندن نماز، خوابش را از اول تا آخر برای اطرافیانش تعریف کرد:خودش بود، آقا امام زمان(عج) تا به امروز صورتی به این زیبایی و گیرایی او ندیده بودم.»