خیانتی که مسیر ترور دبیرکل حزبالله لبنان را هموارتر کرد
به گزارش نوید شاهد؛ کتاب «ضاحیه» نوشته علیرضا سَکاکی، اثری در ژانر امنیتی است که با بهرهگیری از عناصر مستند و داستانی، به بازخوانی مجموعهای از عملیات اطلاعاتی در لبنان و دیگر مناطق پیرامونی میپردازد. این رمان با محوریت عملیات جاسوسی و ضدجاسوسی، تلاش دارد تصویری از فعالیتهای اطلاعاتی در منطقه ارائه دهد. در «ضاحیه»، داستان حول محور ترور یکی از فرماندهان حزبالله شکل میگیرد؛ شخصیتی با نام «سید حسن نصرالله». روایت کتاب از زمانی آغاز میشود که نهادهای امنیتی از طرحی برای حذف این چهره آگاه میشوند و تلاش میکنند تا با رصد، تحلیل اطلاعات و اجرای عملیات بازدارنده، از وقوع آن جلوگیری کنند. با وجود تلاشها، عملیات ترور به نتیجه میرسد و ادامه روایت به واکنشها، پیگیریها و اقدامات پس از این حادثه اختصاص مییابد.
شخصیتهای متعدد و پرجزئیاتی در «ضاحیه» حضور دارند که یکی از آنها، «علیهان» است. او در ازای مبلغی که موساد وعده داده بود، اقدام به جمعآوری اطلاعات از بیروت کرده و برای تحویل آنها به مأموران موساد، در باکو قرار ملاقات میگذارد. اما ماجرا آنطور که او برنامهریزی کرده بود پیش نمیرود. مأموران موساد پس از دریافت اطلاعات، تنها نیمی از مبلغ توافقشده را به او میپردازند و او را بدون هیچ توضیحی به هتلی در باکو منتقل میکنند و نقشهای غافلگیرانه در انتظار علیهان است. موساد تصمیم گرفته علیهان را از میان بردارد تا هیچ ردی باقی نماند. در عملیاتی، یکی از مأمورانشان را برای حذف علیهان به هتل میفرستند. چند قدم مانده به اتاق، ناگهان پیامی روی گوشی علیهان ظاهر میشود «میخواهند تو را بکشند. همین حالا فرار کن!»
علیهان نمیداند این هشدار از طرف چه کسی است. ناجی واقعی یا تلهای جدید؟ تنها چیزی که مطمئن است این است که دیگر به هیچکس، حتی به موساد نمیتوان اعتماد کرد. وسایلش را جمع میکند و از هتل فرار میکند. در میانه مسیر، درست وقتی به مرزهای آذربایجان میرسد، مأموران امنیتی ایران او را بازداشت میکنند. مردی به نام عماد، همان کسی که پیام هشدار را برایش فرستاده بود. او را به خانهای امن در یکی از روستاهای آذربایجان منتقل میکند.
وقتی مأموران امنیتی هارد اطلاعاتی را که علیهان در اختیار موساد گذاشته بررسی میکنند، با واقعیتی مواجه میشوند؛ «اطلاعاتی از قطعات و فناوریهایی که مهندسان آموزشدیده حزبالله در جنگها استفاده میکنند»، «اسامی و مشخصات اعضای عملیاتی حزبالله»، «دادههای محرمانه مربوط به پیجرهای ارتباطی حزبالله» و «ساعت رفتوآمد و جزئیترین اطلاعات از سید حسن نصرالله». همه در شوک فرو میروند. این سطح از اطلاعات از کجا بیرون رفته است. در بازجوییهای فشرده، علیهان بالاخره نام فردی را فاش میکند که نهتنها سالها در کنار سید حسن زندگی کرده، بلکه از نزدیکترین محافظان شخصی او بوده است.
عماد، مامور امنیتی ایرانی، بلافاصله با ابوعلی جواد، مسئول تیم حفاظتی سید حسن نصرالله تماس میگیرد و ماجرا را با او در میان میگذارد. از او میخواهد تا هر چه سریعتر سید حسن را به مکان امن منتقل کنند. ابوعلی نیز دست به کار میشود. او به همراه گروهی از نیروهای حفاظت، بررسیهای داخلی را آغاز میکند و سرانجام، فرد نفوذی را شناسایی و دستگیر میکنند. فیصل، یکی از اعضای مورد اعتماد تیم حفاظت که تمام اطلاعات مربوط به سید حسن نصرالله را در اختیار عوامل موساد قرار داده بود. او علاوه بر تمام اطلاعات و مکان مخفیگاهها حتی مخفیگاه پنجم سید حسن که کاملاً سری و محرمانه بوده را نیز در اختیار موساد قرار داد.
عماد به همراه تعدادی دیگر از ماموران امنیتی ایران به لبنان میروند تا با کمک و همراهی تیم حفاظت سید حسن نصرالله به دنبال راهی برای جلوگیری هر چه زودتر عملی شدن نقشه موساد باشند. درحالی که نیروهای ایرانی با تعدادی از تیم حفاظت حزبالله در خانهای نزدیک به مکان جلسه سید حسن نصرالله حضور دارند و در تلاشند تا مکان امنی برای فرمانده حزبالله لبنان انتخاب کنند صدای انفجاری در فضا میپیچد. عوامل موساد از آنجایی که به دستگیری فیصل پی برده بودند زودتر از موعد نقشه خود را عملیاتی میکنند و سید حسن نصرالله، فرمانده حزبالله لبنان را به شهادت میرسانند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«یکی از بچه های حزبالله خطی اسرائیلی به من می دهد و می گوید: اگر کارتون اونجا گره خورد این سیمکارت را توی گوشی بندازین تا بچههای کمکی ما بیان سراغتون و.. هنوز حرفش تمام نشده بود که ناگهان صدای انفجار شدیدی تمام شیشه های آپارتمان را خرد می کند. همه روی زمین دراز میکشیم و با دست پشت سرمان را میگیریم و بمبها یکی پس از دیگری سقوط میکنند و زمین را میلرزانند. هنوز در شوک چند انفجار اول هستیم که انفجارهای بعدی رخ میدهد. به کمیل نگاه میکنم و میگویم «بلند شو بریم». زور می زنم تا در میان زمینلرزهای که از بمب های اسرائیلی ایجاد شده و همچنان ساختمان را میلرزاند خودم را سر پا نگه دارم. میخواهم از در ساختمان خارج شوم که ناگهان صدای بیسیم یکی از اعضای حزبالله داخل خانه پخش میشود و میگوید «تم الهجوم علی المکان الذی عقد فیه اجتماع سید حسن! یازهرا یا زهرا» حملات به مکان جلسه ای بوده که سید حسن هم در آن حضور داشته است.»
کتاب «ضاحیه» اثر علیرضا سکاکی در ۳۲۸ صفحه توسط نشر معارف منتشر شده است. داستان این رمان سیاسی پیرامون نقشه ترور سید حسن نصرالله، فرمانده ارشد حزبالله، میچرخد. این اثر با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۴۵ هزار تومان عرضه شده است./ایبنا