شهیدی از دیار هندودر؛ کشاورزی که عازم اقلیم عاشقان شد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، پاییز، با برگریزان چشمنواز و نسیم خنک مطبوعش، کمکم جای خود را به زمستان میداد. دریاچه هندودر در شهرستان شازند، تک و توک ماهیگیرانی را میدید که به امید صید ماهی کوچکی برای شام خانواده، قلاب در آب انداخته بودند. سومین روز از آذرماه ۱۳۴۳ بود که «احمد بهرامی» در این شهرستان کوچک و دوستداشتنی متولد شد.
احمد پسری بازیگوش و پرجنبوجوش بود و آرام و قرار نداشت. درس خواندن برایش دشوار بود و وقتی کلاس دوم ابتدایی را تمام کرد، همینقدر که خواندن و نوشتن بلد بود، برایش کافی به نظر میرسید. دلش به زمینهای کشاورزی بند بود و پدرش نیز دوست داشت احمد در کارها به او کمک کند. اینگونه شد که احمد، پیش از آنکه به نوجوانی برسد، پا به پای پدر کشاورزی را آغاز کرد.
پدر به او یاد میداد چگونه گندم بکارد، زمین را شخم بزند، گاوآهن را بر زمین بکشد و هنگام درو، خوشههای طلایی گندم را از دست ندهد. احمد با کار و تلاش قد میکشید و روزبهروز مهارت بیشتری پیدا میکرد. هنوز جوانیاش را بهدرستی تجربه نکرده بود که جشن عروسی ساده و بیآلایشی برای او برپا کردند.
با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق، احمد تازه به روزهای جوانی پا گذاشته بود. او نه اسلحهای به دست گرفته بود و نه چیزی از توپ و تانک میدانست. زندگی در آن شهر کوچک آرام و ساده میگذشت، اما دیگر نمیشد آرام نشست. دشمن آمده بود تا خاک وطن را اشغال کند و کسی باید در برابر این تجاوز میایستاد.
احمد بهعنوان سرباز در لشکر ۹۲ زرهی اهواز در ارتش جمهوری اسلامی ایران به جبهه اعزام شد. مقصد او، جزیره مجنون، سرزمین عاشقان بود. او یک ماه در این منطقه جنگید و برای خدا با دشمن بعثی مبارزه کرد تا سرانجام، در نهم تیرماه ۱۳۶۳، در یکی از درگیریها، ترکشهایی به سر و سینهاش اصابت کرد و احمد در راه دفاع از میهن به شهادت رسید. از این شهید بزرگوار دو فرزند به یادگار مانده است.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی