زندگی‌نامه شهید «جمشید امدادی»

شهیدی که پیکرش در ارتفاعات بانه جا ماند

در زندگی‌نامه شهید والامقام «جمشید امدادی» میخوانیم: با آغاز عملیات نصر یک، آتش دشمن زیاد شد و دوستانش نتوانستند پیکر او را به عقب برگرداند و پیکرش در ارتفاعات بانه جا ماند.

به گزارش نوید شاهد مازندران؛ شهید« جمشید امدادی» همگام با چهارمين طلوع فروردين 1341، در تقدير «محمود و صديقه» درخشيد؛ اگرچه نام شناسنامه‌اي اش «جمشيد» بود، امّا اغلب «محسن» صدايش مي زدند. دوره ابتدائي جمشید در زادگاهش «بابلسر» طي شد. سپس، با پايان مقطع راهنمايي در مدرسه «طالقاني» اين شهر، تحصيلاتش را در رشته اقتصاد، در دبيرستان «شريعتي» اين شهر از سر گرفت؛ اگرچه به سبب عزيمت به جبهه، موفق به اخذ ديپلم نشد.

زندگی‌نامه شهید «جمشید امدادی»

ايّام فراغتش را در تابستان، علاوه بر مطالعه، به كار بنّايي نيز مي گذراند. به واسطه حضور در جلسات سياسي و ديني دوران انقلاب، با اهداف و عقايد امام‌خميني آشنا شد و خيلي زود، به جرگه تظاهرات‌كنندگان پيوست.

 با پیروزی انقلاب و تشكيل بسيج و جهاد، به اين نهادهاي مردمي ملحق شد و در اين راستا به انجام خدمت پرداخت.

با گفته هاي خواهرش «مليحه»، گذري به تقيدات ديني جمشید می‌زنیم: «در نماز جمعه شركت مي كرد و مي گفت: اين نماز، يك نماز عبادي ـ سياسي است که مشتي محكم بر دهان دشمنان اسلام، به‌خصوص آمريكاي جنايتكار خواهد بود.»

«حسين» نيز خلق‌وخوي برادرش را اين گونه بر مي شمرد: «به جهت دل سوزي و رسيدگي به امور خانواده، از محبوبيت خاصي برخوردار بود. علاوه بر آن، رفتار گرمي داشت و خوش خلقي اش زبانزد بود. تعدادي از هم رزمانش نقل مي كردند كه در آن مدت كوتاه، چنان شيفته اخلاق و رفتارش شده بوديم كه احساس مي كرديم سال ها با او رفاقت داشتيم.» جمشید هم زمان با پوشيدن جامه پاسداري در بیست و هشتم فروردین 1358، در واحد حفاظت سپاه بابلسر مشغول به خدمت شد. 

زندگی‌نامه شهید «جمشید امدادی»

مدتي نيز، به عنوان كارشناس حفاظت اطلاعات، به اداي تكليف پرداخت. در سال 1359، به مدت دو ماه، در ميمك به سر برد و دوشادوش ديگر برادران رزمنده اش به دفاع از وطن پرداخت. و عاقبت، جمشید در بیست و هفتم فروردين 1366، طي عمليات كربلاي 10 در بانه، جام وصال را نوشيد. همسرش «سكينه كريمي» و يادگارانش «محمود و مسعود» اينك سال هاست كه چشم به راه پيكر پاك عزیزشان هستند. وامّا «عسگري ابراهيمي» از چگونگی شهادتش پسرعمه‌اش، این‌گونه روایت می‌کند: «قرار بود عمليات نصر 1 انجام شود تا تكميل عمليات كربلاي 10 باشد.

با آغاز عمليات، تلفات و خسارات به دشمن وارد شد. به دليل فشار دشمن، دستور عقب نشيني داده شد. قبل از آن، جمشید از ناحيه پا آسيب ديده بود. او در حال انتقال به عقبه بود كه گلوله ديگري به سر او اصابت كرد.

جمشيد تا موقعي كه نيروها از او جدا مي شدند و به عقبه برمي‌گشتند، زنده بود؛ اما به دليل هجمه آتش دشمن، بچه ها نتوانستند او را به عقبه انتقال دهند و جسدش در ارتفاعات بانه به‌جا ماند.»

 انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده