جوانی پاک و انقلابی از سلاله حضرت زهرا (س) بود
به گزارش نوید شاهد همدان، در ظلمت حاکمیت رژیم ننگین ستمشاهی در گوشهای از خاک پاک ایران زمین و در شهر همدان، خداوند منان به خانوادهای از تبار سادات و علمای ربانی و در اولین روز از اردیبهشت ۱۳۲۷ که اوج خفقان و حاکمیت ابتذال و جور رژیم بود، فرزند پسری موهبت و ارزانی داشت که نام او را با تاسی از اجداد طاهرینش «رضا» نامیدند که طبق گفته مادر فاضله و مکرمه ایشان، این هبه الهی پس از ۹ سال انتظار به آنان ارزانی گردید.
از آنجایی که خانواده سیدرضا بسیار اصیل و متشرع بودند و از تعالیم والای قرآنی و ائمه اطهار بهرهمند بودند، لذا دستورات و احکام دینی چه در زمان بارداری و چه در دوران شیرخوارگی و سایر مقاطع زندگی فرزندان، رعایت میکردند.
به لحاظ برخورداری از هوش سرشار سیدرضا و با تشخیص پدر بزرگوارش، برای دوران تحصیل وی را در مدرسه علمی همدان که در آن زمان نسبت به سایر مدارس از ویژگیهای مذهبی و ارزشی بهتری برخوردار بود، ثبت نام کردند و سیدرضا دوران تحصیلات را با نمرات خوب به پایان رسانید و سپس در سال ۱۳۴۱ وارد دبیرستان ابن سینا شد.
در مقطع ۶ ساله (۱۳۴۱-۱۳۴۷) که کشور ایران شاهد جریانات و تحولات بسیاری بویژه نهضت رهبر و بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی (ره) در فیضیه قم بود و لذا اوج شکل گیری شخصیت حقیقی و اعتقادی سیدرضا در همین دوران صورت گرفته و بسیاری از استعدادهای بالقوه و پنهان وی به عرصه ظهور و بروز میرسید.
برخورداری از بنیانهای اعتقادی اصیل، محکم و تربیت صحیح اولیاء وی از جهات اخلاقی و مذهبی از یک سو و همچنین فراهم شدن اوضاع اجتماعی و تحصیلی در مقطع دبیرستان و تحولات سیاسی در کشور از سوی دیگر در مجموع منجر به ورود سیدرضا به عرصه فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی گردید که ابتدا از برخی کارهای هنری و اجرای تئاتر در سطح همکلاسیها در سطح دبیرستان و تدریجاً به ورود به برخی امور سیاسی و تشکیل هسته و گروه همفکر و فعال و سپس ترویج مبارزه و جهاد و تنویر افکار جوانان و نوجوانان با ایجاد بحثهای اجتماعی و ایجاد تحرک و انگیزه در مبارزه با رژیم سفاک پهلوی و حکومت وقت را شامل میگردید.
مضافاً آن که همواره جهاد با نفس اماره و خودسازی و کسب تقوا و معرفت الهی به عنوان اصلیترین فرایند در تمامی فعالیتها و حرکتهای وی مشهود میباشد به نحوی که بتدریج در بین دوستان و همفکران از موقعیت خاصی برخوردار شده و حتی به عنوان الگو و اسوه در سطح امامت جماعت و دیگر موارد اخلاقی و رفتاری معرفی میگردد.
اتصال و تبعیت محض وی از اصل ولایت و خصوصاً جریانات نهضت ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در فیضیه قم به رهبری امام خمینی و روشنگری و افشاگری و مساعی زیاد در معرفی صحیح آن نهضت از تلاشهای مثال زدنی وی در دوران تحصیل میباشد.
پس از اتمام دوران تحصیلات دبیرستانی و علی رغم رتبه و موقعیت ممتاز تحصیلی، سیدرضا باانتخاب رشته روانشناسی به لحاظ علاقه زیاد و ویژگیهای خاص معرفتی وارد رشته روانشناسی دانشگاه شیراز شد. ورود به محیط دانشگاه و تا حدودی بازترشدن فضای علمی، اجتماعی و سیاسی برای روح بزرگ سیدرضا میتوانست بستر مناسبت تری در پاسخ به نیازهای وی باشد؛ لذا با گسترش دامنه تحقیق و مطالعه در مسائل جاری کشور و همچنین ذوق بالا و روح لطیف و حساسی که در امور معرفتی داشت توانست با انتخاب مجالس و محافل علمای اعلام و مبارز شیراز از جمله شهید دستغیب و آیت الله حائری ارتباط لازم و تشکیلاتی را برقرار نموده و به تدریج حوزه فعالیت و تحرکات سیاسی خود را با محوریت تعالیم اسلام و روحانیت برعلیه رژیم گسترش دهد و باایجاد ارتباط نزدیک و قوی با برجستگان و مبارزین منطقه خیلی زود به عنوان یکی از چهرههای انقلابی، مبارز و متدین دانشگاه در بسیاری از موارد به خصوص خصائل والای اخلاقی و زهد و تقوا مشهور گردد.
دقت و حساسیت بالای شهید دیباج نسبت به مبارزین فلسطینی و آوارگی مردم در جنگ نابرابر با اسرائیل غاصب باعث شد تابا بهره مندی از رادیو فلسطین، حتی المقدور موارد را مکتوب و به سایرین انتقال دهد.
تسلط بالای وی به زبانهای عربی و انگلیسی موجب شد در کار ترجمه کتب سیاسی به خصوص در زمینه جنبش آزادی بخش فلسطین و کتب ضد صهیونیستی فعالیتهای موثری داشته باشد.
در اوایل ورود به عرصه دانشگاه و در اطاعت از شارع دین و به منظور صیانت از معتقدات و سیره نبوی، با توصیه یکی از دوستان مورد وثوق در سال ۱۳۴۹ با دختر خانوادهای محترم وروحانی ازدواج کرد و ثمره آن نیز دختری به نام عطیه شد.
صبر و متانت در مقابل شدائد و مشکلات زندگی و به ویژه عرصه مبارزه با طاغوت از خصایص بارز و ملکات برجسته وی بود که تا سرحد نثار جان پاک خود نیز هرگز از وی جدا نشد و موجب عزت، اقتدار و صلابت او بود. ساده زیستی و دوری از تکلف، وابستگیها و حجابهای دنیوی، ادب و ارادت خالص و خاشع به ساحت والدینش، نظم و انظباط در تمامی مراحل زندگی و فعالیتهای اجتماعی، حشر و نشر با بزرگان دین و مجاهدین و همچنین اعتقاد قلبی و عملی به کار تشکیلاتی و همدردی با مردم و محرومین جامعه را هم میتوان از دیگر سجایای والای اخلاقی ایشان برشمرد که تماماً برخواسته از روشن بینی و مجاهدت مستمر ایشان بود.
سیدرضا در ایام تابستان و تعطیلات دروس به صورت همزمان مشغول گذراندن خدمت نظام بود که به لحاظ گسترش فعالیتهای سیاسی و بهره گیری بیشتر از آموزشهای نظامی فرصت را مغتنم شمرده و به طور کاملاً پنهانی آموختههای نظامی را به افراد و دوستان مبارز و همکلاسیها منتقل و عزم خود را در مبارزه قاطع با رژیم سفاک جزم میکرد. با اوج گیری مبارزات مخفیانه و آگاهی بخش سیدرضا و دیگر دوستان به ویژه در محیط دانشگاه در سال ۱۳۵۱ اوج هجمه وحشیانه ساواک، شاه معدوم و سرکوبی جنبشهای دانشجویی در سراسر کشور آغاز میگردد که در همین ایام نیز تعداد زیادی از مبارزین و مخالفین رژیم در دانشگاه و بیرون توسط رژیم شناسایی و سریعاً دستگیر میگردند. سیدرضا با مشاهده اوضاع کلیه مدارک و سوابقی را که در جریان مبارزه داشت نابود کرد و سریعاً تصمیم به انتقال همسر و فرزند خود به همدان گرفت ضمن آن که روح ملکوتی و آسمانیش هرآن وعده و بشارت دیدار حضرت دوست و ورود به حجله خون را میداد لذا با صبوری و متانت خانواده خود را دعوت به صبر و شکیبایی در مقابل شدائد و مصائب میکرد.
در بدو ورود سیدرضا و خانواده اش به شهر همدان و در ساعت ۱۲ ظهر روز سیزدهم تیر ۱۳۵۱ در کمال ناجوانمردی و شقاوت، عمال ساواک با ورود وحشیانه به منزل پدر بزرگوار شهید، وی را در جلوی چشم پدر و مادر و همسرش دستگیر و بلافاصله به زندان عادل آباد شیراز منتقل و تحت سختترین و وحشیانهترین شکنجههای قرون وسطایی قرار دادند و باوجود شکنجههای فراوان در سی تیر ۱۳۵۱ با قامتی به ظاهر شکسته و گلگون، اما در حقیقت استوار به بلندای همه هستی، شهادت را در آغوش کشید و همچون کبوتری خونین بال، چون یاران حسین (ع) مظلومانه به دیدار معبودش تا عرش الهی و جمع قدوسیان پرواز کرد و پیکر مطهرش همچون مادرش زهرای اطهر در عین غربت و مظلومیت، شبانه در قطعه ۳۳ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
علی رغم شهادت سیدرضا در سال ۱۳۵۱ تا حدود دو سال بعد والدین و خانواده ایشان از موضوع بی خبر بودند که در نهایت در سال ۱۳۵۳ خبر شهادت به ایشان داده شد و تا قبل از پیروزی انقلاب هیچگونه آثار و نشانی از محل دفن و تربت پاک ایشان در دست نبوده است.