شما را به خدا قسم امام را تنها نگذارید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید جلال زیوری دلاور اول شهریور ۱۳۴۴ در روستای خاکریز از توابع شهرستان اسداباد به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش گلکز نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و بیست و یکم دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در این وصیت نامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَـٰٓئِک هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ.
با سلام به یگانه منجى عالم بشریت مهدى موعود (عج) و نایب بر حقش امام امت و با سلام به شهداى اسلام و خانواده هاى معظم شهدا و با سلام بر یاران و یاوران امام و تمامى خدمتگزاران اسلام و مسلمین، سلام بر یاران حسین (ع) و پیروان حسین (ع)، سلام بر رزمندگان جان بر کف راه حسین (ع)، سلام بر ادامه دهندگان راه حسین که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیارى مى کنند و وظیفه سنگینى که بر گردن آنان مى باشد نسبت به اسلام و قرآن ادا مى کنند.
برادران روز به روز بر مسئولیت ما افزوده مى شود و بار سنگینتر مى گردد و انجام وظیفه نمودن سخت مى شود. اگر این راه را انتخاب کنید چه بهتر و چه سعادتى از این بیشتر که در راه اسلام و در ادامه راه حسین شهید شویم و به آرزوى دیرینه خود برسیم که همان شهادت در راه خدا مى باشد.
برادرانى که نامه مرا مى خوانند و کسانى که مى شنوید؛ امروز امام عزیزما تمام مسائل را روشن کرده است و وظیفه هر شخص مشخص شده است و امام عزیز ما با تمام ملت ایران و مسلمین اتمام حجت کرده است که بجز کسانى که در راس کشور قرار گرفته اند و به جبهه نیامدن بهتر از آمدن است براى تمام افراد مشخص کرده اند که اگر کسى مى خواهد دین خود را به اسلام ادا کند و راه شهدا را ادامه دهد و در راه خدا انجام وظیفه نماید امروز به جبهه آمدن است اگر کسى که این حرف امام را که جبهه آمدن تکلیف است و هر کس مى تواند سلاح بر دارد و در توانش است به جبهه برود بشنود و سکوت کند ما دیگر پیامى براى آنان نداریم و با آنان ما حرفى نداریم و اگر ان شاء الله از جنگ برگردیم با آنان حتى حرفى نداریم و قطع رابطه مى کنیم و اگر هم به شهادت برسیم چه سعادتى بهتر که به لقاء خدا پیوسته ایم و در آخرت از دست آنان شکایت داریم؛ و وصیتمان به آنانى که سالم بر مى گردند این است که با آنانى که به جبهه نیامدند و سکوت کردند قطع رابطه کنند و مثل جنگ هاى پیامبران با این گونه افراد اصلاً سلام و علیک هم نکنند. پس اى کسانى که نداى امام را شنیده و سکوت کردید بدانید که روزى پیروزى اسلام فرا مى رسد و روسیاهى به شما مى ماند و آن وقت است که چاپلوسانه و با کار منافقانه خود مى خواهید که به صف این رزمندگان برسید و خود را قاطى کنید ولى چنین نیست و رزمندگان ما آگاهند و خداوند یاریشان مى کند و شما منافقان را نابود خواهد کرد ان شاءالله. پس سلام ما بر آن عزیزانى که به نداى امام که همان نداى امام زمان است لبیک گفتند و عاشقانه به جبههها شتافتند و در پیش خدا و امام زمان خود رو سفید گشتند.
اى عزیزان و یاوران امام هر چند گفته هاى ما بعد از مدتى فراموش مى شود و حتى مى دانم که بعد از چند روز اسم ما هم فراموش مى شود ولى شما را به خدا قسم مى دهم که امام را تنها نگذارید و دعا کنید و همواره یاد امام باشید و امام را شاد کنید و موجب تسلى خانواده هاى شهدا باشید و راه شهدا را ادامه دهید.
پس عزیزان اگر ما در این عملیات به پیروزى نهایى رسیدم و نماز جمعه و جماعات را در کربلا به امامت امام عزیزمان بر پا کردیم به خدمت شما مى رسیم و سلام شهدا و گفته هاى آنان را براى شما بازگو مى کنیم و اگر خداوند نظر لطفى کرد و به ما اجازه داد که در صف شهدا باشیم ما را قبول کرد که به پیش او برویم که چه سعادتى بیشتر از این مى باشد و شما سلام ما را به رفیقان و سایر رزمندگان برسانید و اگر به کربلا رسیدید سلام ما را به امام حسین (ع) برسانید و بگویید اى حسین جان اگر این رزمندگان نتوانستند به زیارت شما بیایند راه شما را ادامه دادند و شهید شدند و به جاى ما هم زیارت کنید در ضمن یادتان باشد وقتى که در حال حرکت بسوى کربلا هستید بدانید که در سایه هر کوهى و در قله هر کوهى و در زیر هر یک از نخلستان هاى جنوب یک شهید بى مزار خوابیده که توسط دیگر رزمندگان در همانجا دفن شده است و وصیتش این است که راه او را ادامه دهید و امام را تنها نگذارید و همواره از یاران با وفاى امام باشید. والسلام
چند کلمه اى با خانواده عزیزم صحبت دارم این است که پدر ومادر عزیزم هر چند نتوانستم براى شما در زمان پیرى عصاى دستتان باشم و به شما خدمت کنم ولى توانستم در آخرت موجب راه گشایى شما باشم.
پدر و مادر جان مرا حلال کنید و مرا ببخشید، مادر عزیزم مى دانم که تو خیلى ناراحت مى شوید و بى صبرى مى کنید ولى نباید اینطور باشید و صبر کنید و مثل حضرت زینب (س) صبور باشید.
برادران عزیزم مرا حلال کنید و از شهادت ما ناراحت نباشید و افتخار کنید که برادر خود را در راه اسلام از دست داده اید در ضمن از خواهرانم حلالیت مى طلبم و از تمامى دوستان و آشنایان و فامیلها حلالیت مى طلبم از زن دادشهایم حلالیت مى طلبم و از عموهایم و دایى هایم و خانواده هایشان حلالیت مى طلبم در ضمن پدر جان حدود پنج ماه نماز قضا و سه ماه روزه قضا دارم که ادا نمایید و از برادر عزیزم على حسن قربانى ۲۰۰۰ تومان پول مى خواهم بگیرید و ۲۰۰ تومان پول خواهرم معرفت مى باشد که به من داده بود براى کمال ببرم ولى من کمال را پیدا نکردم و پول پیش خودم ماند پول او را هم بدهید. والسلام التماس دعا امام را دعا کنید امام را تنها نگذارید
و راه شهدا را ادامه دهید اجرکم عند الله الحقیر جلال زیورى ۱/۱۰/۱۳۶۵
آدرس همدان -اسد آباد روستاى خاک ریز گردان ۱۵۴ - الف ع -ل۳۲