وصیت نامه و دستنوشته شهید «عابدین قیاسوند»
دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۰
امام را تنها نگذارید، وقت آن رسیده است که نشان دهیم به حرف اماممان ما مرد جنگیم.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید عابدین قیاسوند دوم فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان نهاوند متولد شد. پدرش ابراهیم و مادرش گلدسته نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶ در شلمچه براثر مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای روستای زرامین سفلی به خاک سپرده شده است.
در این وصیت نامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ. سوره بقره ۱۸۹
کارزار کنید در راه خدا با آنان که فتنه و آشوب مى کنند تا فتنه نماند. پیکار کنید، بگذارید بجاى لکه مذلت، کفن شما آغشته به خون باشد. على (ع).
هنگامى که جنگ میان حق و باطل و اسلام و کفر در جریان است و دنیاپرستان جاه طلب و مزدوران اجانب بر کشور اسلامى عزیز ما تاخته اند و هر روز در کربلاى ایران خون پاک جوانان این سرزمین به خاطر تکاثر طلبى و وابستگى عده‌اى به شرق و غرب ریخته مى شوند، من هم مانند دیگر جوانان با آگاهى کامل به جندا... مى پیوندم، باشد که شهادتم شمعى باشد براى کسانى که بدنبال روشنایى مى گردند و طالب نور هستند، از کسانى که راه را مستقیم یافته اند مى خواهم که نگذارند خون شهدا به هدر برود و به ساحل نارسیده محو گردد، حال زمان آن رسیده است که امام را تنها نگذارید، وقت آن رسیده است که نشان دهیم به حرف اماممان ما مرد جنگیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی.
اى نفس قدسى مطمئن و دل آرام به یاد خدا امروز به حضور پروردگارت باز آى که تو خشنود (به نعمتهاى ابدى او) و او راضى از (اعمال نیک) تواست، باز آى و در صف بندگان خاص من در آى و در بهشت رضوان من داخل شو. (سوره فجر آیه ۳۰) مورخ ۱۶/۱۱/۶۴ عابدین قیاسوند
با درود و سلام بر آقا امام زمان حضرت مهدى (عج) و نایب بر حقش حضرت امام خمینى و با درود و سلام بر شهداى اسلام از کربلاى حسینى تا کربلاى خمینى.
باز دلم بهانه جبهه را مى گیرد. آه چقدر اینجا دلتنگم، اینجا در شهر هیچ چیز مثل جبهه نیست، حتى آسمان و زمین نیز اینجا به گونه اى دیگر است خداوند اینجا غریبم، گویا هیچکس را نمى شناسم درست مثل آن مسافرى که از وطنش دور باشد و در غربت مرغ دلش تاب ماندن را ندارد و آرزویش این است که بار دیگر بال و پر بگشاید و راه وطن را پیش بگیرد.
در جبهه از سحاب عشق باران ایثار مى بارد بعد هر باران رنگین کمانى در آسمان نقش مى بندد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته مورخ ۱۲/۱۱/۶۴

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده