قرآن راهنمای انسان در خودشناسی و خودسازی است
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید حمیدرضا فریدی نور سی فروردین ۱۳۴۶ در شهرستان بهار به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش زهرابیگم نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه دررشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نوزدهم بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در وصیت نامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ إِنَّ ٱللَّهَ یحِبُّ ٱلَّذِینَ یقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِهِۦ صَفࣰّا کَأَنَّهُم بُنۡیٰنࣱ مَّرۡصُوصࣱ.
الهى بار پروردگارا دیگر تحمل آن را ندارم که ببینم دوستان سفر آغاز کرده و پرواز عشق کرده اند و من هنوز در این قفس در بسته و کنج زندان بى روح دنیا بى خبر از همه حقیقتها مانده ام. پروردگارا مى دانم که گنه کارم، اما تو بزرگتر از همه اى و بخشش از توست.
گر برانیم زکویت به کجا پناه برم تو پناه هر گدایى به کجا روم نگارا
گنه از چه کرده ام من بدرت امیدوارم کرمى نما کریما تو گداى بینوا را
بارالها پروردگارا گنهکارم و معصیت کار، به بزرگیت قسمت مى دهم که گناهان مرا ببخشى و بیامرزى. خداوندا فکر مى کنم که کوهى از گناهان در مقابل من هستند و مانند آتش هاى سرخ مرا میسوزانند.
پروردگارا خودت فرموده ای؛ «ادعونى استجب لکم» پس بدرگاهت روى آورده ام و از تو مسئلت دارم به اینکه موفق شدم بگوشه اى از دستورات تو عمل کنم و در جبهه حضور پیدا کنم مرا بپذیر و از اینکه این سعادت را به من گنهکار عنایت فرمودهای که موفق شدم در جبهه حضور پیدا کنم تو را سپاس مى گویم.
من در این لحظه که این وصیت را مى نویسم باورم نشده که واقعاً من جامانده قافله هستم شاید فرجى شود و من نیز قافله پیشرفت بسیجیان را در آغوش گیرم و آنها را با نشانه خون خود با خود آشنا نمایم.
در شهادتم گریه نکنید
من در حالى این وصیت نامه را مى نویسم که از صحت و سلامتى کامل برخوردارم و، اما دو سخن دارم: اول با پدر و مادر مهربانم، پدر و مادر عزیزم: مى دانم که کوله بار زحمت مرا چندین سال با مشقت هاى زندگى کشیده اید تا مرا بزرگ کرده اید و در وهله اول از شما حلالیت مى طلبم و از همه برایم حلالیت بطلبید. مادر جان تو شیرت را به من حلال کن و پدر جان تو نیز آن زحمتها را که برایم کشیده اید حلال کن، اما در وهله دوم یک سفارش به شما دارم و آن این است که اگر سعادت نصیبم شد و شهید شدم در شهادت من گریه نکنید، اگر خواستید گریه کنید بر على اکبر حسین (ع) گریه کنید و افتخار کنید که چنین فرزندى را در دامان خود پرورانیدید و تحویل و تقدیم اسلام نموده اید و خودتان بهتر مى دانید که خداوند هر چه داده مى گیرد، پس مبادا ناراحت شوید، زیرا قرآن ذکر کرده که انا لله وانا الیه راجعون همه از خداییم و بسوى او رجعت مى کنیم از همه برایم حلالیت بطلبید. تنها خواهشى که از شما دارم این است که غم مرا در دل جاى ندهید سعى کنید صبر را پیشه سازید.
پشتیبان امام باشید.
اما سخن دیگر من با عزیزان همشهرى خود مى باشد؛ برادران و خواهران عزیزم سعى کنید هر عملى را که انجام مى دهید از روى آگاهى و اخلاص باشد سعى کنید در زندگیتان راه سعادت راهى که به سعادت در آخرت ختم مى شود پیشه رو قرار دهید. عزیزان همیشه و در هر حال از خدا بخواهید که امام را براى این امت نگهدارد و پشتیبان امام باشید، مبادا خداى نکرده امام را تنها بگذارید که مطمئن هستم هیچ وقت این کار را نمى کنید، زیرا امت ما در طى این چند سال ثابت کرده اند که مردم کوفه نیستند که خلاف وعده نمایند.
مبادا از روحانیت جدا شوید
برادران و خواهران عزیز مبادا از روحانیت جدا شوید، تاریخ نشان داده که ملت ما هر وقت از روحانیت جدا شده و بین دو قشر جامعه یعنى امت و روحانیت فاصله افتاده اگر چه ناچیز باشد امت مقاومت خود را از دست داده و دشمن تسلط کامل پیدا مى کند. نظیرش را در زمان مشروطیت دیدیم.
از دشمن نترسید
از دشمن هراسى نداشته باشید، سلاحى که ما داریم هیچ جاى دنیا پیدا نمى شود سعى کنید هر کارى که مى کنید با آگاهى و بصیرت باشد و مبادا کور کورانه در هر چیزى دست به یک کارى بزنید.
اگر من شهید شدم چشمم را باز بگذارید که دشمن خصوصاً منافقین بدانند که من با آگاهى این راه را انتخاب کردم و دهانم را باز بگذارید که بدانند من با سلاح الله اکبر و تکبیر گویان به شهادت رسیده ام، پاهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند این پاها فقط در راه خدا بوده که این همه راه و صحرا را پیموده تا به اینجا رسیده، دست هایم را بیرون بگذارید تا باور شود که این دستم بود که با ایمان کامل سلاح گرفته و به دشمن حمله کرده پس باید آگاهى در عمق قلب انسان اثر کند.
خدا را فراموش نکنید
برادر و خواهر گرامى امام را تنها نگذارید، هیچ وقت براى مادیات و امیال دنیوى آخرت را از دست نداده و از انقلاب و اسلام روى گردان نشوید یک مقدار هم به معنویات برسید، سعى کنید قرآن زیاد بخوانید و درک کنید و عمل کنید، زیرا قرآن وسیله بزرگى براى حرکت و خود شناسى و خودسازى است، نماز را بپا دارید، زیرا ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر، مستحبات را انجام دهید تا در هر کارتان موفق شوید، خدا را فراموش نکنید و همیشه به یاد خدا باشید، در مقابل مشکلات مانند کوه استوار باشید دیگر زمان خواب گذشته و در خواب رفتگان را بیدار کنید، چون باید در این زمان آستینها را بالا زد و با سلاح ایمان دشمن را سرکوب کرد.
جبههها را خالى نگذارید
جبههها را خالى نگذارید، فکر مى کنم که الان دیگر براى همه جا افتاده باشد که براى چه مى جنگیم، حرف براى چیست، پس دیگر لازم به توضیح نیست، خدا شاهد است زمان زمان حسین (ع) است اگر مى خواهید در قیامت نزد حسین (ع) رو سیاه نباشید باید در این زمان فرزند او را یارى کنید و به نداى حسین گونه هل من ناصر ینصرنى او لبیک بگویید.
خدا گواه است کسى که در این کار اهمال کند در آخرت روسیاه است، کسی که در توان دارد باید کمک کند، مال دنیوى و خود دنیا فانى است مگر کسانی که ثروت بى حد داشتند کجا رفتند و چه بردند؟ فرعون و شداد و قارون و محمد رضا پهلوى با آن همه ثروت کجا رفتند و چه بردند و دنیا از اینها ثروتمندتر آیا کسى را مى شناسید و مى شناختید؟
سلام مرا به امام برسانید
پس کمى هم فکر آخرت باشید و آخرت را فراموش نکنید، سفارش مى کنم بعد از این دوستانم و برادرانم سلاح زمین افتاده ام را با عزم راسخ در دست گرفته و با یاد خدا راه مرا ادامه دهند، همدیگر را بخاطر یک مشت مسائل کوچک نرنجانید، با هم مهربان و برادر وار باشید و در آخر از همه شما حلالیت مى طلبم امیدوارم در ملاقات با امام سلام مرا برسانید و بدعاى خیر شما امیدوارم گناهانم آمرزیده شود. با آرزوى سلامتى و طول عمر امام عزیز و پیروزى رزمندگان اسلام حمید رضا فریدى نور. والسلام. تاریخ ۱۵/۱۱/۶۵